سبز نیوز

سبز نیوز

مطالب کاربردی گیاهان زینتی.گیاهان دارویی.کشت قارچ.کشت گلخانه ای.تراریوم و بونسای
سبز نیوز

سبز نیوز

مطالب کاربردی گیاهان زینتی.گیاهان دارویی.کشت قارچ.کشت گلخانه ای.تراریوم و بونسای

مدیریت اصلاح رفتار و پرورش حشرات


از سال 1960 به بعد بیشتر فعالیت محققین روی اثر بخشی و ایمنی حشره کشها متمرکز شده است و هدف کشف و اصلاح ترکیباتی بود که روی نمونه های انتخابی ما بدون به مخاطره انداختن و تصادفی کردن نتایج حاصله آسیبی به ارگانیسم هدف در محیط نزند .در این کاوش ترکیبات جدید حشره کشها، محققین را با راههای جدید بر هم زدن زندگی عادی و معمولی حشرات به شدت درگیر می کند .به طور قراردادی و عرفاً اکثر حشره کشها روی سیستم عصبی حشرات تاثیر می گذارد که عملکرد مشابهی روی ما و سایر حیوانات دارد.
مهمترین پیشرفت در تکنولوژی شیمیایی در سه دهه گذشته کشف و شناسایی ترکیبات مواد شیمیایی است که رشد و پرورش ورفتار حشرات را اصلاح می کند این ترکیبات نه قبلاً شناسایی ونه تشخیص داده شده بودند با اینکه عوامل شیمیایی روی سیستم حشرات خون گرم متفاوتند،آنهامعتقدند که این روش سالم ترین شیوه می باشد .
تجزیه و تحلیل عادی توسعه :
این مواد شیمیایی که گفته شد در رشد طبیعی و پرورش حشرات کما بیش امیدوار کننده بود که آنها را IGRS یا تنظیم کنندگان رشد حشرات یا PGRS تنظیم کنندگان رشد گیاهان نام دارند که اولین مرحله اثر آنها روی قدرت تحمل و دومین مرحله اثرآنها به هم زدن توازن ثبات می باشد.GRS ها زمانی موثر ند که حشرات نارس و نابالغ در دسترس باشند .

IGRS عمدتاً با به هم زدن فعالیت های حشرات و سیستم غدد درون ریز روی آنها اثر می گذارند.

عملکرد اساسی هورمونهای رشد: ترشح هورمونها از غدد درون ریز شامل پیله تنیدن و دگر دیسی می شود

هورمونهای اصلی و بنیادی جهت جریان دگردیسی: هورمون مغز، پوست اندازی وجوانی می باشد. که سلولهای عصبی ترشحی مغز Neurose Secretory در عقب مغز حشرات ترشحات مغزی را شامل که دیگر سیستم هورمونی را تحریک می کند.

وقتی هورمون مغز در خون ایجاد شد غدد پیش قفسه سینه را تحریک به هورمون پوست اندازی می کند، در نتیجه پیله تولید می شود. شکل بدن حشرات پس از بیرون آمدن از پیله به هورمون جوانی و ترکیبات آن در حشرات بستگی دارد . همراه با دگرگیسی تدریجی حشرات ، ترشح هورمون جوانی کاهش می یابد که نتیجتاًحشره کامل می شود .

در دگردیسی و عملکرد اندام تناسلی هورمونهای جوانی می توانند تاثیر بسیار مهمی روی دیاپوز، رفتار و ارتباطات داشته باشند و در این خاطر همان ترشح فرمون است.
تغییرو تبدیلهای آزمایشی از هورمون رشد تغییر در میزان هورمونهای اساسی در حشرات باعث انحراف و عدم انطباق و همچنین ناهنجاری و بد شکلی ساختار بدنی آنها می شود .

دیگر پتانسیل های IGRS:

در تلاش برای متعادل ساختن به هم خوردگی میزان هورمون امکانات مختلفی وجود دارد و به طور بالقوه تجمع هورمون در خون حشرات هم می تواند کاهش یا افزایش یابد که باعث اختلال می گردد. در سطح افزایش هورمون مشاهده شد که تجزیه در بین سطوح بسیار آسانتر از تلاش برای تجزیه کردن سطوح کاهش یافته آن می باشد .

کرم بلغور زرد رنگ با نام علمی Teneberio molitor

اگر تحت تاثیر دوزهای پایین هورمون جوانی قرار بگیرد حشره غیر طبیعی و دارای ویژگی های حالت شفیرگی در بعضی قسمت های بدن می باشد پوسته شفیرگی در غیر طبیعی به راحتی قابل برداشتن است در حالی که در حشره طبیعی اینطور نیست.

IGR های قابل استفاده وسیله ایده آل برای مدیریت آفات می باشد . به دو دسته تقسیم می شود .

1. آنهایی که باعث اختلال در دگردیسی شده

2. آنهایی که در جلد اندازی اختلال ایجاد می کنند .



IGR هایی که در دگرگیسی اختلال ایجاد می کنند آنالوگهای هورمون جوانی و تقلیدی هستند که نحوه فعالیت آنها عقیم کردن یا از بین بردن حشره می باشد . به عبارت دیگر باعث می شود که حشرات در مرحله نابالغی باقی بمانند.

IGR هایی که در جلد اندازی اختلال ایجاد می کنند شیمیایی هستند که یا مانع ساختن کتین شده یا اینکه باعث جلد اندازی بیش از موقع می گردد که باعث مرگ حشره می شود.

انواع IGR

Pyriproxy fen - Kinoprene - Hydroprene –Methoprene-DioflubenZURon - Diofenolan- Buprofezin - Halofenozid-Methoxyfenozid – Hexaflumuron -Lufenuron

مثلا حشره غیر طبیعی تحت تاثیر دیفلوبنزورون در طول مرحله لاروی قرار گرفته است . در شفیره غیر طبیعی در قسمت شکم حا لت شفیرگی دارد اما در قسمت سر و سینه دارای حالت لاروی می باشد .

یا در لارو آرامی درم چغندر Spodoptera exigua

که در اثر تماس با تمام دیفلو بنزورون ایجاد شده است . تولیدکتین برای حشرات یک غریزه می باشد در نتیجه فرایند جلد اندازی در این حالت دچار اختلال شده و حشره نمی تواند از پوسته قبلی خود رها شود همچنین این ماده شیمیایی توسعه کوتیکول، در مراحل عینی تخم اختلال ایجاد می کند و باعث تفریح نشدن تخم می گردد.



کرم ابریشم: Bombyx mori ( silkworm )

پراکندگی :

اینگونه تنهاعضوی از خانواده بومبی سیده می باشد این حشره به عنوان تولید کننده ابریشم در تمامی کشورها می باشد که یکی از این کشورها ایالات متحده آمریکا می باشد .

اهمیت:

فرایند تولید ابریشم توسط کرم ابریشم را سری کالچر می گویند که بیش از 30 قرن می باشد که روی آن کار می شود. اولین بار چینی ها دانستند که چگونه ابریشم را تولید کنند. ابریشم زمانی فرم می گیرد که لاروکامل، به دور خود پیله ای برای تبدیل به شفیرگی می تنند در این فرایند حداکثر 914 متراز ابریشم توسط یک لارو تولید می شود.

برای فرایند های تجاری شفیرها از بین می روند چون اگر شفیرگی کامل شود باعث شکستن ارزش فیبری ابریشم می گردد . حداکثر سه هزار پیله برای تولید یک پوند ابریشم تجاری مورد نیاز است.

ظاهر حشره :

شب پره سفید مایل به کرم دارای خطهای قهوهای کم رنگ در طول بال جلو می باشد. در بال آنها یک قوس حدود mm50 می باشد. بدن پرمویی دارد. لارو لخت است، دارای یک شاخک مقعدی است. شفیره بزرگ، تخمها سفید مایل به زرد و نیمه کروی.

چرخه زندگی:

شفیره ها اگراجازه داده شوند که به شب پره تبدیل شوند تغذیه نمی کنند، در طی 2 - 3 روز تبدیل به حشره کامل می شوند. در طی این دوره شب پره 300- 500 تخم می گذارد. کلونی ها در دمای 25 درجه باشند، لاروها در سن 6 ، 12 ، 18 روزگی جلداندازی کرده در طول دوره لاروی برگ های درخت توت به عنوان تغذیه برای آنها در نظر گرفته می شود، که هر لارو حدود gr 90 از برگ مصرف می کنند.

استفاده از فرمونها در جذب:

صد سال قبل این فرمونها توسط آقایbutenandt و همکارانش برای اولین بار شناسایی شد.

طبقه بندی فرمونهای حشرات به ترتیب زیر است:

1. فرمون جنسی --- pheromones: این ماده اغلب توسط حشرات ماده برای جلب نرها به جفت گیری تولید می شود، اما گاهی هم ممکن است توسط نرها تولید گردد، که در lep بسیار پیشرفته است. فرمونهایی که توسط ماده ها ترشح می شوند، توسط شاخک حساس حشرات نر دریافت می شوند.

2. فرمون هشدار pheromones Alarm : برای حشرات اجتماعی مثل مورچه، زنبورها به کار می روند، باعث هشدار به حشرات در صورت خطر می شود. به عنوان مثال شکستن نیش در بدن قربانی زنبور عسل باعث کاهش alarm ph شده و منجر به جلب دیگر زنبورها برای نیش زدن می گردد.

3. فرمون marking - pheromones - Trail: توسط مورچه ها و موریانه ها برای نشان دادن منابع به اعضای دیگر کلونی می باشد.

4. فرمون تجمعی Aggregation pheromones : در جمعی از سوسکها دیده می شود و باعث می شود که حشرات به دور مکان غذایی تجمع پیدا کنند. عادت های تولید مثلی و مکان های زمستان گردانی جزء این مکانها محسوب می شوند. جمله سوسک سبوس در حمله به درختان معروف است.

5. Epideictic pheromones: که به آنها spacing ph هم گفته می شوند. جزء معدود فرمونهایی هستند که حالت دفع کنندگی دارد تا جلب کنندگی. در سوسک سبوس lepidopter ، Dipter ، hymenopter hemipter و orthoptera دیده می شود.

فرمونهایی که در نمونه برداری قرار می گیرند:

استفاده از فرمونهای جنسی یکی از قدیمی ترین روشهای نیمه شیمیایی به عنوان جلب کننده ها در مدیریت آفات می باشد. در حال حاضر هم فرمون جنسی و هم تجمعی برای پیش آگاهی فعالیتهای حشرات مورد استفاده قرار می گیرند.

تله های فرمونی مخصوصاً بسیار ارزشمند هستند، زیرا وقتی که تعدادی از گونه های آفت پایین می آید از این طریق می توان به عدم حضور و وجود آنها پی برد. مثلاً یک نوع تله ، تله بالی است که در پیش آگاهی lep و دیگر حشرات استفاده می شود. حشرات توسط طعمه فرمونی جلب می شود، به قسمت پایین تله که چسبناک می باشد می چسبند که بعداً شمارش به صورت منظم انجام می گیرد.

در پروانه ی برگ خوار نوار قرمزی Argyrotaenia velvtinana ، درشفیره و حشره کامل ولارو دیده می شود، که تله های فرمونی به طور منظم برای پیش آگاهی این گونه ها و دیگر Lep های آفت برای میوه ها استفاده می گردد.

در سوسک ژاپنی Popillia japolica بوسیله تله طعمه ای فنیتیل پروپنونات ایوگنول به دام افتاده است. تله های فرمونی و دیگر جلب کننده ها هزینه ی زیادی برای پیش آگاهی نیاز ندارند. اگر چه شرح این تله ها گاهی مشکل می باشند .

برخی عوامل در تله های فرمون و بازدارندگی آنها در گرفتن حشرات دخالت دارند شامل:

1. فرمونی که جلب کننده نباشد.

2. فرمونی که در طول زمان مقدارش کم می شود.

3. طرح تله (مثلاً رنگ)

4. مکان تله

5. دوام تله

نتیجه:

بنابراین مهم است که ما طبیعت و امکانات ممکنه آن و استفاده از مواد شیمیایی را بهتر بشناسیم.

استفاده شیمیایی بر گسترش شناسایی حشرات و رفتار آنها: به انسان کمک می کند این مواد شیمیایی اغلب چند ویژگی دارد که از برجسته ترین آنها محیط و ایمنی انسان است که بیشتر ترکیبات در اثر تحقیقات شناخته شده اند و بعضی از آنها هنوز توسعه نیافته اند.

علاوه بر آن شناخت روشهای بهتر، ارزیابی و مدیریت بهبود روشها ، درآینده توسعه خواهد یافت.

علل پیدایش آفات


بطور کلی با افزایش بی رویه جمعیت بشر، نیاز به غذا مشکل اساسی او بشمار می‌رود. بشر برای رفع این نیاز در طی قرن بیستم دست به اعمالی زد که باعث بوجود آمدن مشکلات بزرگتری در طبیعت شد. که مهم‌ترین آن‌ها آلودگی محیط زیست است که برای رفع این مشکل، از طریق کاربرد روش‌های نادرست مشکلات دیگر فرا روی انسان قرار گرفت.
* آفت چیست؟ چه عواملی باعث به وجود آمدن آفات می‌شوند؟
آفت موجودی است که خسارت اقتصادی داشته باشد.

علل پیدایش آفت در سه موضوع اصلی خلاصه می شود:


۱) وارد شدن موجودات به مناطق جدید (تهاجم) Invasion؛
۲) تغییرات اکولوژیکی؛
۳) تغییرات اجتماعی – اقتصادی.


تهاجم یکی از موضوعات بسیار مهمی است که مخصوصاً در طی قرن اخیر بدلیل سهل‌الوصول شدن مسافرت‌ها، بسیار گسترش پیدا کرده است. در واقع تعداد بسیار زیادی از آفات مهم و کلیدی در نقاط مختلف دنیا آفاتی هستند که از یک نقطه یا منطقه پَراکنش بومی به مناطق جدید وارد شده‌اند و بدلیل اینکه این آفات بدون دشمنان طبیعی خود به مناطق جدید وارد می‌شوند عموماً تبدیل به آفت می‌شوند. مثال‌های بسیار زیادی در این زمینه در کشورهای اروپایی و در ایران وجود دارد. به عنوان مثال در راسته (Hemiptera) تعداد زیادی از شپشک‌ها مثل (Quadraspidiotus pernisiosus) یا شپشک هایسان ژوزه مثل (Chrysomphalus dictyospermi) یا شپشک سپردار قهوه‌ای، سپردار قرمز یا (Aonidiella aurantii)، و(Aonidiellacitri)، یا شپشک استرالیایی مثل (Icery apurchasi) وجود دارند.
کرم ساقه خوار برنج (Chilo suppresalis) از راسته (Lepidoptera). مگس مدیترانه‌ای میوه‌ای (Ceratitis capitata) از راسته (Diptera). از زیر رده (Acari) گونه‌هایی مثل (Panonychusulmi) و (Panonychus citri) از گونه‌های بسیار مهم هستند که از طریق گیاهان زراعی و گیاهان زینتی و احتمالاً مرکبات از نقاط مختلف دنیا وارد کشور ما شده‌اند.

نقش قرنطینه


در ایران قرنطینه نقش مهم جلوگیری از ورود آفات جدید به کشور را به عهده دارد. برای مثال پس از بررسی‌های لازم توسط موسسه تحقیقات آفات و بیماری‌ها روی نوعی چمن وارداتی از کشور هلند (برای تعویض چمن استادیوم آزادی) از ورود آن به کشور جلوگیری بعمل آمد.
دومین عامل که باعث تبدیل موجودات به آفت می‌شود تغییرات اکولوژیکی است. تغییرات اکولوژیکی با تاریخچه کشاورزی قرین است. هر عملی که انسان در طبیعت انجام می‌دهد نوعی تغییر اکولوژیکی به همراه دارد. تغییرات اکولوژیکی در طی سده اخیر بسیار زیاد بوده است. تک کِشتی‌های وسیع، استفاده از واریته‌های پر محصول، و عملیات اَگرو تکنیکی مثل سمپاشی باعث شده است که تعادل در اکوسیستم و طبیعت به هم بخورد.
حتی کشت گیاهان زینتی در گلخانه نوعی تغییر اکولوژیکی است. معمولاً از طریق وارد کردن دشمنان طبیعی، آفات در گلخانه‌ها را کنترل می‌کنند. در اکوسیستم طبیعی و در شرایط طبیعی زنجیره‌های غذایی بسیار پیچیده توسط تعداد بسیار زیادی آفت و دشمنان طبیعی ایجاد شده‌اند. از آنجا که سموم در طی نیم قرن اخیر این زنجیره پیچیده را بر هم زده‌اند، برای ایجاد تعادل مجدد زنجیره‌های غذایی بین گونه‌های گیاهخوار، پارزیتوئیدها و پرداتورها حداقل به پنجاه سال تلاش مداوم نیاز داریم.
در بین عوامل بر هم زننده تعادل اکولوژیک، قطعاً سموم و ترکیبات شیمیایی از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند. بطوریکه سمپاشی زیاد بخصوص برای مدت طویل در محیط باعث تقویت ژن مقاوم در برابر این ترکیب شیمیایی شده و در طی سالیان متمادی، این جمعیت از طریق زاد و ولد افزایش پیدا می‌کند. و نهایتاً بعد از مدتی یک جمعیت مقاوم به سموم در طبیعت ظاهر می‌شود.
همچنین کاربرد سموم، باعث ایجاد آفت در مواردی نیز می‌شود. آفات ثانوی آفاتی هستند که از طریق کاربرد ترکیبات شیمیایی بوجود می‌آیند. بدین صورت که آفت خاصی در طبیعت که دارای جمعیت پایینی نیز می‌باشد بر اثر استفاده سموم از بین رفته ولی گونه‌هایی که آفت محسوب نمی‌شوند بعد از مدتی به آفات خطرناک تبدیل می‌شوند.

ارتباط حشرات با زندگی انسان

در گذشته‌های دور تا کنون حشرات به شکل‌های مختلف با زندگی انسان ارتباط داشته‌اند و براساس این ارتباط حشرات را به دو گروه تقسیم می‌کنیم:


1- حشرات مفید؛
2- حشرات مضر.
3­ حشرات مفید:


اولین گروه از حشرات مفید، حشرات گرده افشان هستند. گرده افشانی به معنای انتقال گرده از پرچم به مادگی گل دیگر است. بعضی از گیاهان مقادیر زیادی گرده تولید می‌کنند که باد مهمترین عامل انتقال آن‌ها محسوب می‌شود، ولی اکثر گیاهان مقادیر بسیار کمی گرده تولید می‌کنند که این گیاهان برای گرده افشانی خودشان نیاز قطعی به عامل خارجی دارند که مهمترین آن‌ها حشرات هستند. در بین حشرات زنبورهای بالاخانواده‌ی آپویداها (Apoidea) مخصوصاً زنبور عسل با نام علمی آپیس ‌میلی‌فرا (Apis mellifera) از بیشترین اهمیت برخوردار است.
دومین گروه از حشرات، حشراتی هستند که تولید فرآورده‌های تجاری و غذایی می‌کنند. از جمله‌ی این فرآورده‌ها عسل و موم است که توسط زنبور عسل و بعضی دیگر از گونه‌های زنبورهای خانواده آپیده ( Apoide ) تولید می‌شود. از دیگر این فرآورده‌ها ابریشم است که توسط پروانه کرم ابریشم با نام علمی بومبیکس موری ( Bombyx mori ) از خانواده بومبوسیده ( Bombycidae )و بعضی دیگر از گونه‌های این خانواده تولید می‌شود. یکی دیگر از فرآورده‌ها لاک است که در کشورهای جنوب شرق آسیا توسط نوعی شپشک تولید می‌شود. این شپشک در سطح ساقه بعضی از گیاهان مثل گونه‌های خاصی از انجیر، ترشحاتی تولید می‌کند. ضخامت لاک در بعضی از ساقه‌ها به یک سانتی‌متر می‌رسد، که کشاورزان برای استخراج لاک، این ساقه‌ها را بریده و به تمام نقاط دنیا صادر می‌کنند. و بعنوان وسیله‌ی آرایشی، یا آزمایشگاهی کاربرد دارد.

آیا تغذیه زنبورها از گل‌ها باعث خسارت به آن‌ها می شود؟


تحقیقات نشان داده است که زنبور عسل به ازای هر یک ریال عسلی که تولید می کند 4 برابر آن در افزایش کمی و کیفی محصولات کشاورزی از طریق گرده افشانی نقش دارد؛ و لذا این نظریه به هیچ وجه درست نیست. گروه دیگر از حشرات مفید، حشرات حشره‌خوار هستند و به دو گروه شکارگرها و پارازیتوئیدها تقسیم می‌شوند. حشرات شکارگر، حشراتی هستند که از طریق تغذیه حشرات آفت را مورد استفاده قرار می‌دهند و جمعیت آن‌ها را در طبیعت کنترل می‌کنند مانند کفشدوزک‌های خانواده ککسی نلیده ( Coccinellidea ) که حشرات کامل که لاروهای آن‌ها از شته تغذیه می‌کنند یا بال توری‌های خانواده‌ی کرایزوپیده ( Chrysopidae ) که آن‌ها هم شکارگر شته هستند.
گروه دیگر از حشرات مفید پارازیتوئیدها هستند که تخم خود را بر روی بدن میزبان یا در داخل بدن میزبان قرار می‌دهند و بعد از اینکه لاروشان از داخل تخم خارج شد محتویات بدن میزبان‌شان را مورد تغذیه قرار می‌دهند و بعد از کامل شدن، و از بدن میزبان خارج می‌شوند و میزبان هم از بین خواهد رفت.


چه حشراتی در بعضی از شرایط مفید و در بعضی از شرایط دیگر مضر می‌باشند؟


از سال 1900 تا 1920 چندین گونه از کاکتوس‌ها وارد استرالیا شدند. کاکتوس‌ها فاقد دشمن طبیعی بودند و هیچ موجود زنده‌ای از این گیاهان تغذیه نمی کرد. به همین دلیل به آفت بسیار مهمی تبدیل شدند و میلیون‌ها هکتار از مزارع استرالیا را تحت پوشش قرار دادند. بعدها محققین استرالیایی پروان‌هایی بنام ( Cactoblastis cactorum ) را وارد استرالیا کردند و کاکتوس‌ها را بطور کامل تحت کنترل در آوردند در حالیکه همین حشره ممکن است در شرایط دیگر بعنوان یک آفت مطرح شود.
گروه دیگر از حشرات مفید، حشرات پاکسازی کننده محیط هستند و به دو گروه اصلی تقسیم می‌شوند:


الف) حشرات مدفوع‌خوار؛ مانند سوسک‌های خانواده اسکارابیده ( Scarabaeidae )که از مدفوع جانوران در اکوسیستم‌ها تغذیه می‌کنند، و به این طریق محیط را هم از فضولات حیوانات پاک می‌کنند، و هم از افزایش جمعیت مگس‌های مضر جلوگیری می‌کنند.
ب) حشرات لاشه‌خوار؛ مانند مگس‌های خانواده کالیفوریده ( Calliphoridea ) و سوسک‌های خانواده درمستیده ( Dermestidae ) ، که لاشه جاندارانی را که در طبیعت از بین می‌روند مورد تغذیه قرار می‌دهند و بدین ترتیب محیط را پاکسازی میکند.
گروه دیگر از حشرات مفید، حشرات خاکزی هستند بسیاری از حشرات یک بخش یا کل دوره زندگی خودشان را در داخل خاک سپری می‌کنند و از این طریق می‌توانند در بهبود خصوصیات فیزیکی خاک نقش داشته باشند.
گروه بعدی از حشرات مفید، حشراتی هستند که بعنوان غذای سایر جانداران و یا حشرات با ارزش غذایی مطرح هستند. حشرات توسط گروههای مختلفی از موجودات مورد تغذیه قرار می‌گیرند، بعنوان مثال دوزیستان مانند قورباغه‌ها، مارمولک‌ها، بعضی از موش‌ها و بعضی از گونه‌های پرندگان به ویژه بعضی از آن‌ها که مختصراً از حشرات تغذیه می‌کنند. این پرندگان ارزش زیبایی شناختی دارند و چنانچه این حشرات در محیط نباشند این پرندگان هم که در واقع بصورت تخصصی از حشرات تغذیه می کنند از بین می‌روند.
گروه دیگر از حشرات مفید حشراتی هستند که ارزش هنری دارند مانند پروانه‌ها، حتی در شعر بسیاری از شعرای ما از پروانه استفاده شده است.

حشرات مضر

 
حشرات مضر بطور کلی به سه گروه اصلی تقسیم می شوند:

۱- حشراتی که از گیاهان تغذیه می‌کنند؛
۲- حشراتی که از فرآورده‌های انباری تغذیه می‌کنند؛
۳- حشراتی که انسان و سایر جانوران را مورد حمله قرار می‌دهند.
حال به شرح هر یک از این سه گروه می‌پردازیم.

1- حشراتی که از گیاهان تغذیه می‌کنند


الف) حشراتی که از گیاهان تغذیه می‌کنند ممکن است بصورت مستقیم به گیاه خسارت وارد کنند. مثل ملخ‌ها، لارو پروانه‌ها و سوسک‌ها که مستقیماً از بخش‌های مختلف گیاه تغذیه می‌کنند اعم از برگ، گل، میوه و چوب.
ب) ایجاد خسارت از طریق تخم گذاری است، بعضی از حشرات مخصوصاً زنجرک‌های خانواده سیکادیده (Cicadidae ) و زنجرک‌های خانواده سیکادلیده (Cicadellidae ) از طریق تخم‌گذاری در سر شاخه‌های ظریف گیاهان به آن‌ها خسارت وارد می‌کنند.
ج)ایجاد خسارت از طریق انتقال بیمارهای ویروسی،باکتریایی و مایکوپلاسمائی و احتمالاً قارچی
در بین حشرات دو گروه شته‌ها و زنجرک‌های خانواده سیکادلیده (Cicadellidea ) از اهمیت بیشتری در نقل و انتقال عوامل بیماری‌زا گیاهی برخوردار هستند. همچنین سخت بالپوشان خانواده اسکولیتیده (Scolytidae ) در نقل و انتقال عوامل قارچی نقش دارند.


۲-حشراتی که به فرآورده‌های انباری خسارت می‌زنند و خود نیز به سه دسته تقسیم می‌شوند


الف) اولین گروه آفات چوب می‌باشند.
چوب یکی از مهم‌ترین محصولات است که در زندگی بشر نقش دارد. چوب‌های صنعتی گاهی مورد حمله بعضی از حشرات قرار می‌گیرند از جمله مهمترین این حشرات موریانه‌ها هستند.
چگونگی هضم چوب بوسیله‌ی موریانه‌ها.
موریانه‌ها خود قادر به هضم سلولز یا چوب نیستند. در داخل دستگاه گوارش موریانه تک سلولی‌های فلازل‌داری زندگی می‌کنند که آنزیم‌های مورد نیاز برای تجزیه سلولز را تولید می‌کنند و آن تک سلولی‌ها هستند که باعث هضم سلولز می‌شوند. در واقع نوعی همزیستی بین تک سلولی و موریانه‌ها از این طریق ایجاد شده است.
ب) دومین گروه از آفات فرآورده‌های انباری، آفات پارچه و منسوجات هستند. تعدادی از حشرات از جمله پروانه‌های خانواده تی‌نی‌ده (Tineidae) و سخت بالپوشان درمستیده (Dermestidae) گاهی به منسوجات خسارت سنگینی وارد می‌کنند.
ج) سومین گروه از آفات مواد غذایی، انباری است. حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد محصولات کشاورزی بعد از مرحله کاشت و پس از برداشت در انبار توسط آفات مختلف از بین می‌روند. در بین آفات انباری سوسک‌های خانواده درمستیده (Dermestidae ) و بروخیده ( Bruchidae ) و کورکولینیده (Curculionidae)، در بین پروانه‌ها تعدادی از گونه‌های خانواده پیرالیده (pyralidae ) مثل پلودیا اینترپونکتلا (Plodia interpunctella) و افیستیا کونیلا (Ephestia Kuhniella ) از اهمیت زیادی برخوردارند.
3- حشراتی که انسان و سایر جانوران را مورد حمله قرار می‌دهند. آن‌ها نیز به چند گروه تقسیم می‌شوند:


الف) حشرات آزار دهنده مثل تعدادی از پشه‌ها و مگس‌ها. گرچه ممکن است که ناقل بیماری مهمی نباشد ولی به هر ترتیب باعث سَلب آسایش از انسان می‌شوند. ب) حشراتی که نیش آن‌ها سمی است. تعدادی از زنبورهای خانواده وسپیده (Vespidae) و اسفسیده (Sphecidae) و در مواردی زنبورهای بالاخانواده آپویدا (Apoidea ) که جزء حشرات مفید و گرده افشان هستند و انسان را نیش می‌زنند.
بعضی از انسان‌ها به نیش زنبورها حساسیت شدیدی دارند و دچار شوک شدیدی می‌شوند و در مواردی مشاهده شده که نیش زنبور منجر به مرگ انسانی شده است.
ج) سومین گروه از حشراتی که به انسان خسارت می‌زنند حشرات انگل هستند و به دو گروه تقسیم می‌کنیم.

حشرات انگل


1) انگل خارجی؛
2) انگل داخلی.


1) حشرات انگل خارجی مثل کک‌ها و شپش‌ها و در مواردی ساسها که با تغذیه از خون انسان گاهی بیماری‌هایی را به انسان منتقل می‌کنند. ساس‌ها در واقع نوعی سن هستند. در مبحث‌های بعدی توضیح داده خواهد شد.
2)حشرات انگل داخلی مخصوصاً تعدادی از مگس‌ها مثل خانواده کالیفوریده (Calliphoridae) و خانواده اُستریده (Oestridae) و خانواده تابانیده (Tabanidae) که از اهمیت زیادی برخوردارند. این مگس‌ها عموماً تخم خودشان را بر روی چهارپایان وحشی و اهلی قرار می‌دهند. بعد از اینکه لارو از تخم خارج می‌شود وارد بدن چهار پایان می‌شود و مراحل نشو و نمای لاروی خود را در داخل بدن طراحی می‌کند و زمانی که می‌خواهد تبدیل به حشره کامل بشود در بسیاری از مگس‌ها پوست سوراخ می‌کند. مثل خانواده استریده (Oestridae) که از اهمیت زیادی برخوردارهستند. سپس وارد خاک می‌شوند و تبدیل به شفیره و حشره کامل می‌شوند. و از این طریق کاملاً باعث ضعف جانوران مخصوصاً احشام و چهارپایان وحشی می‌شوند.
آخرین گروه از حشراتی که به انسان حمله می‌کنند حشرات ناقل از جمله خانواده کولیسیده (Culicidae) و سایکودیده (Psychodidae) هستند که از اهمیت زیادی برخوردارند. پشه‌های خانواده کولیسیده مراحل نشو و نمای لاروی خودشان را در داخل آب سپری می‌کنند. حشرات ماده قادر هستند انسان را نیش بزنند و همراه نیش زدن عوامل مختلف ویروسی و باکتریایی را وارد بدن می‌کنند. مثل پشه‌ی مالاریا که چندین مرحله را در بدن انسان طی می‌کنند و در گذشته منجر به مرگ انسان می‌شده اما در حال حاضر واکسن مخصوص بیماری مالاریا ساخته شده است.

نمونه دیگر پشه‌های خاکی خانواده سایکودیده زیر خانواده فلابوتومینا (phlaebotominae) هستند که عامل بیماری سالک در انسان می‌باشند. این پشه‌ها وقتی در روی صورت مستقر می‌شوند یک تک سلولی بنام لشمانیوز را وارد بدن می‌کنند و ایجاد بیماری سالک در روی پوست می‌کنند.

جمع آوری و انباشتن

مقدمه :

فقط تعداد کمی از حشرات سپردار نرم تن بوسیله خصوصیات ظاهری و گیاهان میزبان و محل آلودگی مورد مطالعه قرار می گیرند. در حالی که تعداد زیادی از آنها حتی در این رده قرار نمی گیرند. بنابراین اکثر زیادی از گونه ها باید وسیله مطا لعات میکروسکوپی به طور دقیق شناسایی شوند که در این روش نمونه های مجتمع روی اسلاید قرار می گیرند.این اسلاید ها به منظور فراهم کردن نمونه ها و مطا لعه آنها در اواسط قرن گذشته نیز مورد استفاده قرار می گرفتند. متخصصینی مثل آقای گریل در سال 1896 نیوزتید در سال 1903 و استین وی دن در سال 1929 روشهای مخصوصی را برای تهیه و انباشته کردن حشرات سپردار جهت مطا لعات میکروسکوپی ارائه دادند و این روشها اخیرا موردبازنگری و اصلاح قرار گرفته اند.آقایان سیلیر 1967 ،کوزارزیواسکی 1968 ، ویلیام وکستاراب 1972 و ویلی 1990 از کسانی بودند که این اصلاحات را انجام دادند . در این درس جمع آوری و روش نگهداری حشرات سپردار( coccidae) و روشهای نوین که باعث تهیه اسلاید های با کیفیت جهت مطالعات میکروسکوپی می شوند بررسی و مورد بحث قرار گرفته که این اسلاید ها هم از مواد تازه و هم از موادی که مدتها در انبار نگهداری شده اند به صورت خشک و مرطوب تهیه می شوند.در اینجا بیشترین تمرکز بر روی مراحلی مانند مرحله پوره و مرحله کامل حشره ماده بوده اما کمی هم در خصوص حشرات نر نیز مطالعه صورت گرفته است. این درس همچنین خصوصیات مورفولوژیکی حشرات سپردار را جهت بازیافت و فعال کردن مواد نگهدارنده برای مطالعات بیشتر مورد بحث قرار می دهد.



جمع آوری:

حشرات سپردار نرم تن ممکن است در هر قسمتی از گیاه میزبان ظاهر گردند یعنی از ریشه گرفته تا میوه . بعضی از گونه های سپردار به علت داشتن تخمدان های سفید و ضخیم کاملا قابل مشاهده می باشند که گاهی نیز رنگارنگ بوده و بوسیله مواد واکسی پوشیده شده اند. اما دیگر ارقام به سادگی قابل شناسایی نمی باشند .زیرا با تغییر وضعیت آب وهوایی خودشان را تغییر می دهند و یا کاملا پوشیده می باشند. عواملی که باعث شناسایی این حشرات توسط شخص جمع آوری کننده می شود عبارتند از:

مشاهده شدید فعالیت مورچه ها ،وجود شیره های چسبنده و بالاخره حضور آلودگی قارچ های سیاه رنگ .سپرداران نرم تن معمولا بر روی شاخه های درختان مخصوصا جاهایی که سایه بیشتری وجود دارد بر روی حفره های موجود بر تنه درختان و در بین جوانه ها و دیگر جاهای گیاه حضور دارند. در تمام گیاهان توجه به نقاطی مثل ریشه ها ، طوقه ،برگها،میوه ها و زیر پوسته تنه اهمیت بسیاری دارد. علاوه بر این می توان سپرداران نرم تن را در بقایای گیاهی نیز مشاهده و جمع آوری نمود.در حالی که بعضی از حشرات خانواده coccoide را می توان در بقایای گیاهی و برگهای مرده پیدا کرد. اما سپرداران نرم تن هیچگاه جدا از میزبان گیاهی نمی باشند. حشره نر سپردار نرم تن اغلب در کنار حشره ماده بر روی گیاه میزبان می باشد. اما حشرات دیگر این خانواده که به صورت خزیده حرکت می کنند. خصوصا نوع نر آنها به طور پراکنده در قسمتهای مختلف گیاه میزبان و یا دیگر گیاهان به طورجداگانه دور از نوع ماده مشاهده می شوند. حشرات نر را می توان بوسیله تله های مکنده، تله های رنگی، تله های چسبنده و تله های نوری جمع آوری نمود. وجود این نوع حشرات نر در کنار ماده هایشان تقریبا غیرممکن می باشد. اما وقتی که از تله های جنسی استفاده می شود می توان آنها را به راحتی جمع آوری نمود. به منظور تهیه و جمع آوری نمونه های عالی لازم است تا حشره ماده در مدت کوتاهی جمع آوری گردد. همچنین حشره در مرحله آخر پوست اندازی و دگردیسی باشد. زیرا در بسیاری از گونه ها ،بدن حشره به سرعت بزرگ و متورم شده و سپس سخت می گردد. جمع آوری نمونه های جوان راحتر می باشد. زیرا جمعیت جمع آوری شده شامل حشره ماده بالغ ،لارو و سنین مختلف حشره می باشد.

اما گونه های جمع آوری شده مخصوصا از مناطق معتدل و سرد احتیاج به مراقبت ویژه داشته زیرا این نمونه ها معمولا در یک مدت زمان بسیار کوتاه در سال قابل دسترسی می باشند.



حفظ و نگهداری:

باید حشرات جمع آوری شده را فورا بر روی اسلاید منتقل نمود. اما لازم است که به دقت آنها برای مطالعات آینده نگهداری شوند. به هر حال نگهداری مواد زائد برای آزمایش های بعدی نیز مناسب می باشد.



نگهداری به روش مرطوب:

هر چند نمونه های نگهداری شده در مایعات مختلف معمولا اسلاید های خوبی را نسبت به نمونه های خشک به وجود نمی آورند، اما تهیه مناسب آنها می تواندبا دقت و حوصله همراه باشد تا بتوان آنها را سال ها نگهداری کرد.بهترین ماده نگهداری کننده محلول اسید الکل و یا اسید لاکتیک و الکل می باشد. مشکل این مواد این است که الکل می تواند به سرعت تبخیر گردد و نمونه زرد و خشک شود. به این دلیل باید بعد از مدتی آن را به مایع اضافه کرد. بهترین ظروف نگهداری بطریهای شیشه ای با درب پیچی واشردار می باشد.حتی می توان بطری های کوچک را درون بطری های بزرگ حاوی الکل که درب آنها به راحتی بسته می شود نگهداری نمود. در حالی که مواد نگهداری شده در محلول را می توان بسیار بهتر از نمونه های خشک جابجا و انتقال داد.اما باید تمام حباب های هوا را در بطری ها که می تواند باعث از بین رفتن و خراب شدن مواد گردد،خارج کرد. بطری ها باید هر کدام جداگانه برچسب خورده و نکات لازم مثل تاریخ جمع آوری و دیگر اطلاعات بر روی آن نوشته شود.



نگهداری روش خشک :

نمونه هایی که حتی یکصد سال قبل جمع آوری شده اند وبه صورت خشک نگهداری می شوند، می توانند به صورت بهترین نمونه اسلایدی درآیند. نگهداری مواد به صورت خشک احتیاج به دقت زیادی دارد. زیرا بسیاری از گونه های خانواده coccidae دارای آب بسیار بوده که باید قبل از نگهداری به دقت خشک شده و آب خود را از دست بدهند.

از دست دادن آب باید یا بوسیله حرارت دادن ملایم و یا نگهداری در محل های خشک صورت گیرد. البته مشکلات زیادی نیز در این خصوص وجود دارد.اولین مشکل این است که ممکن است نمونه های خشک توسط سوسک های موزه ای و دیگر آفات انباری آسیب بینند.

بنابراین سپرداران باید اولا در ظروف بدون هوا و در خلاء همراه با نفتالین نگهداری گردند. دوم اینکه حشرات خشک شده بسیار شکننده بوده و ممکن است به راحتی شاخک ،پاها و دیگر قسمتهای بدن را از دست بدهند.مخصوصا اگر مواد مرتبا جابجا و دست به دست گردند .بنابراین نباید به آنها دست زد و یا مرتبا چک کرد. البته اگر آنها در ظروف با کیفیت عالی و مطمئن و در کمد نگهداری شوند، سالم خواهند ماند. نمونه های خشک را می توان در کمد های کوچک، ظروف شیشه ای و یا پلاستیکی که در دستمال کاغذی پیچیده شده باشند و داخل آنها حاوی پنبه یا پشم شیشه باشد نگهداری نمود تا نمونه ها جابجا نگردد.سپس این ظروف را می توان در کمد های بزرگ ضد حشره نگهداری کرد. فرستادن و انتقال نمونه از طریق پست اصلا جایز نمی باشد. زیرا باعث خراب شدن آنها می شود. تمام نمونه ها باید به طور کامل برچسب داشته باشند.



تهیه اسلاید:

روش های گوناگونی در خصوص نگهداری و اسلاید کردن حشرات سپردار بوسیله شرکت های مختلف ارائه شده است.همچنین روش هایی بوسیله ی آقایان سیلیرز(1967)،ویلیامز و کستاراب(1972) برای خانواده شبهه سپرداران و آقای ویلکی (1990) برای شته ها ارائه شده است. هر چند این روش ها برای سپرداران نرم تن مناسب می باشند، اما ما فکر می کنیم که این روش ها به علت بزرگ بودن اندازه حشره ماده سپردار نرم تن همیشه رضایت بخش نمی باشند.

همچنین باید در نظر گرفته شود که برای تمام مراحل زندگی مثل مرحله لارو و مرحله بلوغ حشره نر باید کانادابلاسم دائمی که جهت مطالعات طبقه بندی و کلیدی ارزشمند و مناسب می باشد، استفاده نمود.



مراحل تهیه اسلاید های میکروسکوپی دائم:

اولا بهترین اسلاید ها همیشه از مواد تازه جمع آوری شده تهیه می شوند. گذشته از سن مواد،روش های تهیه اسلاید معمولا شامل پنج و یاشش مرحله می باشد. این مراحل عبارتند از مرحله ی تثبیت،ساخت،از دست دادن آب،رنگ آمیزی،واضح کردن،آب گرفتن نهایی و اسلاید کردن.

روند دقیق قابل استفاده توسط افراد کاملا متفاوت است وهر کسی روش و روند خود را ترجیح می دهد. اما روش های زیر باید در خصوص تمام مراحل چرخه زندگی سپردار نرم تن در تهیه اسلاید از آنها و بالا بردن کیفیت اسلاید ها مورد استفاده قرار گیرند تا بتوان آنها را به طور دائم نگهداری کرد. روش تهیه مواد شیمیایی مختلف که در تهیه اسلاید مورد استفاده قرار می گیرند نیز در جدول 1 نشان داده شده است .نقطه نظرات و روش های جایگزین نیز بعد از این روش مورد مطالعه قرار گرفته اند.

1.تثبیت ا ولیه : نمونه های زنده باید در محلول اسیداستیک و الکل به مدت یک تا دو دقیقه تثبیت گردند. تمام نمونه ها، حتی اگر بخواهیم آنها را فورا اسلاید کنیم، باید تثبیت گردند. در صورت لازم می توان مواد را برای مدت زیادی در محلول اسید-الکل نگهداری کرد.

2.مرحله ساخت: بوسیله یک شکاف کوچک در محل شکم مقداری ماده هیدرواکسید پتاسیم 10 % KOH را به درون آن انتقال می دهیم و آن را به مدت 12 الی 24 ساعت در حرارت معمولی اتاق نگهداری می کنیم. عمل واضح کردن نمونه ها با KOH ممکن است بوسیله کمی حرارت سرعت یابد. اما نباید حرارت فراتر از 40 درجه سانتیگراد برود. زیرا در غیر این صورت نمونه ها رنگ آمیزی نخواهند شد. نمونه هایی که به شدت سخت و سفت شده اند را می توان به مدت حداقل یک هفته در KOH سرد نگهداری کرد تا نرم شوند.

3. مرحله آبگیری: آبهای موجود در بدن حشره را می توان بوسیله یک لوله بسیار کوچک به آرامی به خارج از بدن پمپ و انتقال داد. بیرون آوردن مواد داخل بدن حشره و عمل آبگیری باید به آرامی و به دقت انجام گیرد تا قسمتهای مختلف بدن و محل بند ها شکسته و آسیب نبینند.زیرا این قسمتها برای شناسایی لازم می باشند. بیرون آوردن مواد داخل بدن حشره به طور کامل بسیار حیاتی بوده و مراحل رنگ آمیزی نباید تا وقتی که همه مواد خارج نگردیده اند انجام گیرد. بعد از مرحله آبگیری،نمونه ها داخل آب تمیز قرار گرفته و سپس بتدریج به آنها اسید استیک اضافه می گردد تا اسید جایگزین آب شده و غلظت آن رفته رفته به 70 % رسیده و نهایتا نمونه ها به محلول 100 % اسید انتقال یابند.

4.مرحله رنگ آمیزی: در این مرحله به نمونه هایی که در محلول 100 % اسید استیک انتقال یافته اند به میزان یک قطره فاکسین اسید جهت هر یک الی دو سی سی اسید استیک اضافه می گردد.نمونه ها به مدت 1 الی 24 ساعت در این محلول نگهداری می شوند.( به هر 1 الی 2 سی سی اسید استیک یک قطره اسید فاکسین اضافه شده و نمونه ها به مدت 1الی 24 ساعت در این محلول نگهداری می شوند تا کم کم رنگ آمیزی شوند).

5.مرحله شستشو: نمونه ها به محلول اسید استیک برا ی شستشو و خارج کردن رنگ های اضافی انتقال می یابند.

6. مرحله واضح کردن: اگر مواد زائدی مثل واکس و یا مود چرب هنوز بر روی نمونه ها یافت شوند، می توان با اضافه کردن یک قطره زایلین به محلول اسید به مدت 15 الی 30 دقیقه آنها را حل و برطرف نمود.

7.تثبیت نهایی : در این مرحله نمونه ها را به داخل روغن شبدر انتقال داده و به مدت 24 ساعت نگهداری می کنیم . هر چند 24 ساعت لازم نمی باشد، اما این مدت باعث جایگزینی کامل روغن بجای آب از دست رفته از بدن حشره شده که در غیر اینصورت ممکن است باعث متورم شدن کانادابلاسما گردد.

8. مرحله اسلاید کردن: ابتدا یک قطره کوچک کانادابلاسما را روی اسلاید می ریزیم و سپس نمونه را به آن منتقل می کنیم .بعد به آرامی نمونه را فشار داده تا به ته قطره برسد. سپس نمونه را بوسیله لامل (پوشش شیشه ای) بدقت می پوشانیم . فقط در خصوص نمونه های محدب شکل و برآمده نباید به لامل فشار داد.استفاده از لامل های سفت و یا نازکتر باعث بزرگنمایی بهتر و استفاده دقیق تر از اسلاید ها می گردد.

قرار دادن لامل بر روی نمونه های تازه تهیه شده ممکن است باعث سر خوردن و خراب شدن نمونه در زیر لامل گردد. بنابراین باید اول نمونه های تازه را در یک قطره، کانادابلاسما قرار داد و سپس آنها را روی اسلاید گذاشته و بعد اسلاید را در داخل یک پتری دیش گذاشت و درب آن را بست تا هم کثیف نگردد و هم سطح قطره کانادابلاسما در بین 15 دقیقه الی 24 ساعت خشک گردد. در آخر با گذاشتن یک قطره کانادابلاسما بر روی لامل می توان اسلاید را پوشانید.

9. مرحله برچسب زدن اسلاید ها: ازش علمی هر نمونه بستگی به اطلاعات و آمار موجود بر روی اسلاید خواهد داشت. اسلاید های که فاقد اطلاعات آماری هستند تقریبا بیهوده و بلا استفاده می باشند. بنابراین کلیه اساید ها را باید بر چسب زد و اطلا عات لازم را بر روی آنها نوشت و اطلاعات کلی رادر کتاب راهنما نیز ثبت نمود.

شته سیاه باقلا و شته سبز هلو

 در تمام مناطق ایران وجود دارد و علاوه بر چقندر روی نخود ، لوبیا ، باقلا ، سیب زمینی ،شمشاد و ... وجود دارد . در ایران به حدود 50 گونه گیاهی و در جهان به بیش از200 گونه گیاهی حمله میکند و ناقل بیش از 50 نوع بیماری گیاهی می باشد .   ادامه مطلب ...

عسلک پنبه و تریپس پنبه



عسلک پنبه              (hom . Aleyrodidae ) Bemisia tabaci

 این آفت انتشار جهانی دارد ، که بروی تعداد زیادی از گیاهان زراعی ، زینتی ، درختان مثمر و درختان غیر مثمر ایجاد خسارت میکند . در حال حاظر مهم ترین آفت گوجه کاری در مناطق جنوبی کشورمان می باشد .

شکل شاسی :

حشرات ماده بدون بال ثابت به طول 1.2 تا  1.4 میلی متر می باشد ، نر ها کوچکتر از ماده ها می باشند به طول  1 میلی متر . رنگ آنها صورتی ولی پوشش مومی سفید روی بدن وجود دارد که به همین دلیل به آن سفید بالک می گویند . تخمها کشیده و دارای پایه می باشد که به صورت انفرادی یا دسته ای در زیر برگ قرار می گیرد .

 خسارت :

   این آفت با تغذیه از شیره گیاهی میزبان باعث ضعیف شدن بوته ها شده و با ترشح عسلک باعث جلب گرد و خاک و کثیف شدن پنبه شده که باعث کاهش شدید ارزش اقتصادی پنبه میشود این حشره ( آفت ) ناقل یک نوع ویروس بیماری زا و در مجموع 19  عامل بیماری گیاهی می باشد .

    خسارت در مزارع هراکش ( زود کشت ) کمتر از مزارع کرپه ( دیر کشت ) می باشد ، چون در مزارع هراکش در مرداد ماه که مرحله خسارت آفت شروع میشود بوته ها خشبی ( چوبی ) شده و این باعث تغذیه آفت میشود .

زیست شناسی :

   این حشره دگردیسی ناقص می باشد ، یعنی تخم پس از طی چند مرحله پورگی  به حشره بالغ تبدیل میشود .

این حشره دارای 3 سن پورگی می باشد ، حشرات کامل نر دو جفت بال دارند و می توانند پرواز کنند ولی ماده ها فاقد بال می باشند و روی برگ گیاهان می چسپند و خرطوم خود را وارد بافت گیاه کرده شروع به تغذیه از شیره گیاهی می کنند .

  زمستان گذرای در مناطق معتدل به صورت پیش شفیره می باشد . در مازندران 8 تا 9 نسل و در خوزستان 12  نسل دارد . اوج جمعیت آفت در خرداد و بویژه در ماه تیر است.

روشهای کنترل

الف- کنترل زراعی                      ب- کنترل بیولوژیک                     ج- کنترل شیمیایی

الف- کنترل زراعی

1-     سوزاندن و نابود کردن بقایای گیاهی و علفهای هرز پس از برداشت محصول

2-     هراکش نمودن پنبه به طوری که کشت پنبه تا اواسط اردیبهشت  تمام شود

3-     تبدیل کشت های کرتی به ردیفی

4-     برداشت به موقع محصول پنبه برای جلو گیری از آلوده شدن به شیره عسلک

ب- کنترل بیولوژیک

زنبور های Encarsia  sp , Eretmocerus serius  بعنوان پارازیتوئید شفیره عسلک می باشند .

ج- کنترل شیمیایی

پیروپروکسی فن همراه با روغن سیتووت . که روغن سبب تشدید خاسیت حشره کشی سم می شود .

سم دسیس 1 lit/ha

-------------------------------------------------------------------------------------

Thysanoptera ,  Thripidae تریپس پنبه

نام انگلیسی :    melon thrips , oriental thrips ,  southern yellow thrips

 دامنه میزبانی:

  بادمجان، فلفل، کدوئیان، پنبه، تنباکو، برنج، سیب زمینی، لوبیا، کاهو، پیاز ، آووکادو، مرکبات، انبه، نخود فرنگی، داودی، لگومها، خربزه، خیار، کنجد، آفتابگردان، سویا، کدو، گوجه فرنگی، ارکید و

خسارت:

   این آفت با حمله به برگها، ساقه، نقاط رشد، میوه ها و غلافهای  گیاه میزبان به مراحل رشد سبزینه ای، میوه دهی و بعد از برداشت  آن خسارت وارد می کند.      

  مناطق انتشار:

اروپا:  جمهوری چک، فنلاند، ایرلند، هلند و بریتانیا

آسیا: بنگلادش، برونئی، چین، هند، اندونزی، ژاپن، کره شمالی و جنوبی، مالزی، میانمار، پاکستان، فیلیپین، سنگاپور، سری لانکا وتایلند

آفریقا: موریتیوس، نیجریه، رونیون و سودان

امریکا: آنتیگوآ و باربودا،  ،باهاما، باربادوس، برمودا،  برزیل، کلمبیا،  کوبا، دومینکن،   گرنادا، گوادلوپ،  گواتمالا، گویان، هائیتی، جامائیکا،  پورتوریکو، سنت لوسیا ، سنت وینسنت، سورینام، ترینیداد و توباگو، ونزوئلا   و ایالات متحده امریکا

اقیانوسیه: استرالیا، گوام و گینه جدید پاپوا،

زیست شناسی:

به علت اینکه این تریپس به سرعت به صورت یک آفت مهم کدوئیان و گیاهان خانواده Solanaceae درآمده و در بسیاری از مناطق گرمسیری منتشر شده است اطلاعات زیادی کمی در مورد زیست شناسی آن موجود است.

در دمای 25 درجه سانتیگراد سیکل زندگی از تخم تا تخمگذاری 5/17 روز طول می کشد. سیکل زندگی آفت  از سایر تریپس های هم خانواده اش کمی تفاوت دارد. حشرات بالغ از مرحله شفیرگی در خاک یا باقی مانده های گیاهی خارج شده و به سمت برگها و گلها حرکت می کند و در آنجا تخم خود را در بافت در محل شکاف ایجادی توسط تخمریز می گذارد. دو سن لاروی فعال و دو سن نسبتا غیر فعال وجود دارد که به نام سنین Pupal  نامیده می شوند. قطعات دهانی ویژه آفت خاص مکیدن است.

مرحله قبل از تخمگذاری 3-1 روز برای ماده های بکرو 5-1 روز برای ماده های جفتگیری نموده است         ماده های بکر در هر روز 9/7-1 تخم و کلا در طی زمان زندگی 204-3 تخم می گذارند 

بارندگی روی جمعیت این آفت تاثیر گذاشته و تراکم جمعیت را پایین می آورد.

این آفت ناقل tomato spotted wilt disease و peanut bud necrosis tospovirus رو ی بادام زمینی  در هند محسوب می شود و همچنین tomato spotted wilt tospovirus را در ژاپن و تایوان  روی هندوانه منتقل می نماید.

روش انتقال آفت:

 اندامهای گیاهی که قادر به انتشار آفت هستند شامل:

-          میوه ها 

-          برگها 

-          گیاهچه ها 

در مسافتهای طولانی انتشار آفت توسط وسایل نقلیه، چمدانها و مسافرین صورت می گیرد.

اهمیت اقتصادی:

تراکم ایجاد کننده خسارت در ژاپن 105/0 حشره بالغ در هر گل و یا 4.4 حشره بالغ در هر تله در روز روی Capsicum annuum است و کاهش محصولی برابر 5 درصد قابل قبول است. این آفت در اوایل سال 1977 وارد فیلیپین شده و حدود 80 درصد محصول هندوانه را در دو منطقه این کشور نابود نمود. در تایوان این آفت به عنوان مهمترین تریپس آفت محسوب می گردد. طبق بررسی های Cooper  در سال 1991آلودگی 700-300 عدد تریپس روی هر برگ بادمجان و خیار مشاهده شده که 90-50 درصد خسارت وارد نموده است.

 علائم خسارت:

خسارت وارده توسط این آفت مانند سایر تریپس ها می باشد. وقتی جمعیت آفت بالا باشد تغذیه آنها باعث ایجاد ظاهر برنزی و نقره ای روی سطح گیاه به خصوص رگبرگ میانی و سایر رگبرگها و سطح    میوه ها می شود. برگها و شاخه های انتهایی کوتاه مانده و میوه ها دفرمه شده و لکه دار شده اند. کلا وجود عسلک و قارچهای فوماژین، رنگهای غیر عادی برگها و علائم تغذیه آفت روی نقاط رشد که dead Heart ایجاد نموده و بد شکلی میوه ها از علائم وجود این آفت می باشد.

 شکل شناسی:

حشرات بالغ: تریپس های بالغ معمولا از سایر حشرات بواسطه بالهای باریک وبلند که دارای حاشیه ای با موهای بلند است تشخیص داده می شوند با این وجود بسیاری از گونه های بدون بال ممکن است مراحل نابلغ آفت را تشکیل دهند. اینها همچنین دارای حبابی روی پنجه پا هستند و یک ماندیبل در سر وجود دارد.

حشرات ماده: به رنگ زرد کمرنگ،  به جز بند سوم شاخک که در نوک سیاه است، بندهای چهارم و پنجم   شاخک تیره با قاعده کمرنگ می باشند. بند ششم و هفتم آن نیز تیره است. بال جلو کمرنگ، شاخک دارای هفت بند و بند انتهایی آن کوتاه است. بند سوم و چهارم دارای اندام حسی چنگالی است. سر بدون مو در قسمت جلوی اولین چشم ساده بوده ولی یک جفت موی در کنار آن قرار دارد. و یک جفت موی کوتاهتر نیز نزدیک چشمهای مرکب است. موهای postocellar  و postocular کوچک هستند. Pronotum دارای دو جفت موی posteroangular بلند و بقیه موها کوتاه هستند. Metanotum دارای یک جفت موی میانی البته نه در حاشیه جلویی است.

حشرات نر: شبیه ماده ها اما کوچکتر. ترژیت دوم گاهی تنها دارای سه موی جانبی است و posteromarginal  comb  ترژیت هشتم اغلب وجود نداشته و در ترژیت نهم نیز موی B1  کوتاهتر از B2 ولی در یک خط هستند. استرنیت سوم تا هفتم هر کدام دارای ناحیه ای عرضی بزرگ و غده ای است.

لارو: مانند سایر تریپس ها این گونه دارای دو سن لاروی  و دو سن شفیرگی است. لارو سن دوم از سایر گونه ها    با استفاده از طرحهای سطح پشتی قابل تشخیص است

تفاوت با سایر گونه ها:

این گونه با سایر گونه های جنس Thrips مانند T.tabaci و همچنین جنس Frankliniella مانند       F. occidentalis در مزرعه ها وجود دارند. تفاوت این گونه با Thrips tabaci در عدم وجود رنگدانه قرمز زیر چشم ساده است.  و سایر گونه ها نیز دارای رنگ قهوه ای براقی روی شکم هستند

بیماری آرمیلایا


معمولا یکی از مهمترین بیماری های درختان در مناطق معتدل جهان است . این بیماری در جنگل های بومی ، جنگل های کاشته شده ، باغات میوه ، تاکستان ها و فضای سبز شهری دیده می شود . همچنین ممکن است در گیاهان غیر چوبی ( شکل 13 ) ایجاد شود . این بیماری خسارت های فراوانی را در بخش های معتدل امریکای شمالی ، اروپا ف آسیا ، ژاپن ، آفریقای جنوبی ،استرالیا و نیوزلند و هر جای دیگر به بار می آورد .

 

این بیماری همچنین در بعضی از مناطق حاه شامل بخش حاره آفریقا ، آمریکای جنوبی و سریلانکا رخ می دهد . اما در بسیاری از مناطق به شدت مناطق معتدل نیست و فقط در ارتفاعات رخ می دهد .

   : Humongous fungus

رشته های کوچک مانند قارچ شناسی و بیماری شناسی جنگل می توانند زیر و رو شوند وقتی که خبری به رسانه های گروهی می رسد . این اتفاقی بود که در سال 1992 رخ داد وقتی یک مقاله ی علمی چاپ شد در باره توانایی Armillaria gallica در تشکیل کلنی های بسیار بزرگ ، یا genets . همه اینها زمانی اتفاق افتاد که رسانه های گروهی این موضوع را با عبارت Humongous fungus   مرتبط ساختند و برنامه های زیادی در مورد آن ساخته شد . این موضوع به تیتر اول روزنامه نیویورک تایمز ، گزارش خبری شبکه ABC به گزارشگری پیتر جنینگس و برنامه Top Ten  دیوید لترمن و برنامه های بسیار دیگر بدل شد . ( شکل 14 ) حتی در این مورد یک صفحه اینترنت  هم ساخته شد .

جفت های بزرگتری هم پیدا شده است و بزرگترین آنها تا کنون در اورگان شرقی یافت شده است که حدود 900 هکتار است بر آورد میشود بیش از 2400 سال عمر داشته باشد .

شب تاب :

شاید یکی از جالبترین چیزهای در مورد آرمیلاریا این است که میسلیوم های آن نور افشانی می کند ، خصوصا در چوبی که در حال تخریب باشد ف به چنین چوب درخشانی روباه آتشین می گویند .در قدیمی ترین شاهکار ادبی انگلیسی ( کتاب بیوولف ) به این موضوع اشاره شده است .

شما می توانید با پیدا کردن یک تنه درخت مرده که آرمیلاریا روی آن کلنی کرده باشد به آسانی این نور افشانی را ببینید . دنبال پوسیدگی های درخشانی بگردید که فعال باشند و توسط سایر قارچ ها اشغال نشده باشد . قطعاتی را قطع کنید و آنها را در داخل یک کیسه پلاستیکی بگذارید . تعداد زیادی جمع کنید زیرا نور افشانی در گونه های مختلف متفاوت است . حالا تاریکترین نقطه ممکن را پیدا کنید . برای اینکه شما و دوستانتان را در فضای ذهنی مناسبتر قرار دهیم به جنگل بروید در یک شب تاریک و طوفانی و ابری ، اول صبر کنید تا چشم هایتان به تاریکی عادت کند 1یا 2 داستان ترسناک بگوئید حالا از انچه جمع اوری کرده است پرده برداری کنید . چشم هایتان را منور کنید و دوستانتان را تعجب زده .

علائم و نشانه ها :

در بیماری ریشه آرمیلاریا اگر فرد بتواند به ریشه درخت یا پایه آن برسد معمولا به سادگی قابل تشخیص است . یک پولاسکی ( شکل شماره 2 ) وسیله خوبی برای تشخیص ریشه های بیمار درختان است زیرا با یک طرف آن می توان زمین را کند و با طرف دیگر ریشه را قطع کرد .
 

علائم تاج : سرخشکیدگی شاخه ها و باریک شدن تاج از علائم معمول ریشه آرمیلاریا هستند اما آنها همچنین علائم سایر بیماری های ریشه و سایر بیماری های درخت نیز محسوب می شوند . در بعضی از سوزنی برگان زرد شدن یا قرمز شدن جوانه های برگ یا تولید مخروط های سنگین تر از حد معمول ممکن است دیده شود .

علائم اولیه : در برخی از گونه ها؛  قارچ ممکن است از ریشه به تنه داخلی انتقال یابد  و موجب شانکر بالای ریشه آلوده شود . در سوزنی برگ ها ی رزینی ، در اثر  ( شکل 3 ) تراوش رزین در مجاورت ریشه آلوده ، طوقه و پایه ساقه resinosis دیده می شود .

 

 که این بهترین علامت بیماری ریشه آرمیلاریا است . در برخی موارد ریشه های پوسیده ممکن است کاملا اشکار باشد و یا ممکن است پوسیدگی داخلی طوقه نمایان گردد . ( شکل 4)

Figure 4. Butt rot (decay of the inner wood of the base of the stem) caused by Armillaria, probably A. gallica, in Pennsylvania, U.S. The butt rot occurred while the tree was alive and contains abundant rhizomorphs. The tree eventually died and later snapped to reveal the decay column. (Used by permission of J. Worrall)
 

 

گونه های آرمیلاریا موجب پوسیدگی سفید چوب می شود . ( شکل 5 ) در مقابل برعکس پوسیدگی قهوه ای در پوسیدگس سفید لیگنین ، پلی ساکارید ( سلولز ) ؛ همی سلولز در نهایت از بین می رود . به دلیل اینکه لیگنین قهوه ای چوب از بین رفته است چوب حالت رنگ بری شده و ظاهری سفید دارد و در طول پوسیدگی سلولز های دست نخورده به چوب حالت قیبری می دهد . یعنی تمرکز رگه ها واضح است . در عوض در پوسیدگی قهوه ای سلولز و همی سلولز در تمام پوب در مراحل اولیه دز پلی مرایز می شوند . و لیکنین تقزیبا بدون تغییر باقی می ماند در نتیجه چوب ساختار فیبری خود را در مراحل اولیه پوسیدگی قهوه ای از دست می دهد و به سادگی شکننده و خرد می شود و قهوه ای تر است .

 

 

چوبی که توسط گونه های آرمیلاریا فاسد شده است معمولا  اسفنجی ، چسبناک و احتمالا مرطوب است . رده های سیاهی که zone lines نامیده می شوند معمولا بر روی چوب های پوسیده شده دیده می شوند ،این خط ها در واقع صفحات حکاکی شده در چوب هستند ، گاهی اوقات آنها را صفحات pseudosclerotial می نامند . که تشکیل شده اند از سلول های قارچی تیره و ضخیم . آنها احتمالا در حفاظت از آرمیلاریا در برابر شرایط نامطلوب یا سایر قارچ ها یی که می خواهند سرزمین او را اشغل کنند( شامل سایر افراد گونه خودش )،  نقش بازی می کنند . چوب در حال پوسیدگی ممکن است درخشان باشد و نور کمرنگی که در تاریکی قابل مشاهده است را تولید کند .

علائم : سه علامت بیماری ریشه آرمیلاریا ممکن است در باغات دیده شود . هر کدام از انها که به درستی تشخیص داده شوند تائید کننده بیماری است .

Mycelial fans تقریبا همیشه در درختان آلود و تازه مرده حضور دارند . اینها حصیر های( mat) سفید میسلیوم قارچ در بین تنه و چوب هستند .

 

اگر چه ممکن است سایر قارچ ها هم Mycelial fans تولید کنند اما آنهایی که مربوط به گونه آرمیلاریا armilaria است عموما قابل توجه تر بوده و بوی قارچ می دهد  . معمولا الگوی بادبزن مانند دارند و در گونه های کوچکتر می توان آنها را پوست کند .

ریزومورف :(شکل 7&8 ) ریزومورف ها معمولا با این آلودگی همراه هستند و بسته به گونه ارمیلاریا آنها ممکن است کم تعداد ، کوچک ، شکننده باشند . پیدا کردنشان مشکل باشد و یا فراوان باشند . آنها استوانه ای شکل( در خاک ) و یا پهن شده در زیر ریشه هستند و 1-5 میلیمتر قطر دارند .قهوه ای قرمز تا سیاهند .  شاخه شاخه هستند و سرشان در زمان رشد کرم رنگ است . بافت داخلی میسلیوم سفید رنک است اما ممکن است با افزایش سن آفتاب سوخته شود . ریزومورف ها اغلب به ریشه های آلوده می چشبند اما ممکن است به سطح ریشه های آلوده نشده هم بچسبند . گرچه سایر قارچ ها نیز طناب های mycelial  و ریزومورف تولید می کنند اما من تا به حال نشنیده ام که ریزومورف های هیچ گونه ای با ریزومورف های آرمیلاریا armilaria اشتباه گرفته شود . بلکه بیشتر احتمال می رود با ریشه های درختان اشتباه گرفته شوند . حتی کارگران با تجربه گاهی باید آنها را با دقت برسی کنند تا تشخیص بدهند که آیا ریزومورف هستند یا نه .

 

قارچ ها ( شکل 1 ) ممکن است در آخر تابستان یا پائیز تولید شوند .میوه ( Fruiting)  نامنظم قارچ ها ممکن است در برخی از سالها غائب باشند و در برخی از سالها فراوان . گرچه ریخت شناسی قارچ از گونه ای به گونه دیگر متفاوت است اما آنها غالبا به صورت خوشه هایی نزدیک و یا در روی پایه درخت  هستند  . چتر های قهوه ای عسلی معمولا با پرز یا موهای تیره با تیغه های شعاعی ( gills ) سفید .

اسپور prints های سفید و ساقه سفید تا قهوه ای است معمولا دارای ظاهر خالدار است بیشتر گونه ها دارای زائده ای هستند که آن حلقه روی ساقه را ایجاد می کند . تفاوت های دیگری در بین گونه ها در ریخت شناسی قارچ ها وجود دارد . که ظریف و گوناگون است . قارچ ها خوراکی هستند اما شما نباید قارچ های وحشی را بخورید مگر اینکه در این زمینه تجربه داشته باشید .

بیولوژی پاتوژن : آرمیلاریا armilaria از راسته basidiomycota basidiospores  در قارچ ها تولید می شود خصوصا در روی بازیدیا روی خط های تیغه های شعاعی در قسمت زیری چتر .

گونه آرمیلاریا armilaria دارای یک سیکل هسته ای غیر معمول است که هنوز به طور کامل شناخته نشده است.  بر اساس اغلب مطالعات انجام شده تفاوت های آنها با سایر اعضا بازیدومایکوتا basidiomycota  در این است که،  میسلیوم ها بعد از جفت گیری به جای اینکه هتروکاریوت باشند ، عمدتا دیپلوئید هستند.

تولید مثل جنسی :سازگاری جنسی بین بازیدیوسپورهای منفرد با دو هسته mating-type  تنظیم می شود با الل های چند گانه در جمعیت .

ایزوله های باید الل های مختلفی در هر دو هسته داشته باشند تا از نظر جنسی سازگار باشند . اگر اینگونه باشند هیف ها می توانند جوش بخورند سپس هسته به فاصله کوتاهی جوش می خورد تا یک میسلیوم دیپلوئید ایجاد کند . چنین می سلیومی فاز غالب است که  در جنگل پیدا می شود ؛ در خاک به عنوان ایزومورف و در درختان در حال مرگ نیز پیدا می شوند . در نهایت زمانی که شرایط مناسب باشد قارچ ها تولید می شوند . ممکن است در برخی از گونه های تغییرات هسته واسطه ای رخ دهد اما در نهایت در سلول های خاص ( بازیدیا ) که در gillهای قارچ ردیف شده اند میوز موجب تشکیل 4 هسته هاپلوئید می شود . هر هسته وارد یک بازیدیوسپور در حال رشد می شود و چرخه جنسی را کامل می کند .

تولید مثل غیر جنسی : گونه های آرمیلاریا اسپور غیر جنسی تولید نمی کنند اما آنها قادرند به صورت محلی پراکنده شوند و درختان جدید را کلونایز کنند . آنها این کار را از طریق رشد به عنوان میسلیوم از طریق تماس ریشه ای یا پیوند بین ریشه ای ؛ و یا رشد از طریق خاک به عنوان ریزومورف ( با قطر 1-5 میلیمتر به درخت مجاور ) انجام می دهند .

گونه ها:  گرچه گونه های بسیاری از آرمیلاریا در طی سالها توصیف شده اند اما ویژگی ها و تفاوت های آنها نا مشخص است . بیماریشناسان گیاهی فهمیده اند که در پاتوژن گونه هایی وجود دارد اما مشکل بودن حل گوناگونی موجب شد تا همگی این پاتوژن ها را در گونه ای به نام mellea جای دهند . هنگامی که مشخص شد که گروههای intersterile یا گونه های بیولوژیک آرمیلاریا وجود دارد ، این وضعیت تغییر کرد . در داخل یک گروه جفت گیری با سیستم جفت گیری نرمال انجام می شود اما معمولا در بین گروهها جفت گیری اتفاق نمی افتد . معمولا تفاوت های طریفی بین گروههادر گزینش میزبان ، حالت تهاجمی ، جغرافیا ، ریخت شناسی قارچ و DNAدیده شده است . بیشتر گروهای intersterile حالا به گونه هایی که قبلا توصیف شده اند مرتبط شده اند و یا گروههای تازه ای توصیف شده است .

امروزه فکر می کنند که جنس آرمیلاریا خدود 400 گونه داشته باشد . برخی در چند قاره وجود دارند و برخی محدود  به یک منطقه یا قاره هستند . حدود 9 گونه در امریکای شمالی شناخته شده است . دو پاتوژن مهم A.ostoyae    (معمولا بر روی مخروطیان) ، و A, mellea (معمولا روی نهاندانگان ) .احتمالا در توزیع circumboreal  دارند به این معنا که انها در نیمکره شمالی دیده می شوند .

 

چرخه بیماری و اپیدومولوژی : 

اپیدومولوژی : گونه های آرمیلاریا armilaria دو روش پراکندگی دارند و دو بخش منطبق چرخه بیماری هم دارند . اولین روش پراکندگی توسط بازیدیوسپور های جنسی و به صورت هوازاد صورت می گیرد و ممکن است گاهی اوقات یک مرکز آلوده کننده جدید ایجاد کند .

 

روش دوم پراکندگی رشد پاتوژن از درخت آلوده به درخت همسایه است و یا توسط میسلیوم در حال تلاقی ریشه های بیمار بایکدیگر،  منتقل شده است  و یا به صورت ریزومورف ها از طریق خاک  رشد می کنند و با تماس میزبان حساس مجاور را  آلوده می کنند .

 

نقش بازیدیوسپور ها :

نقش بازیدیوسپور ها مدتها یک معما در چرخه بیماری بود . ما می دانیم که گونه های آرمیلاریا armilaria  مشترکا اسپور های زیادی تولید می کنند اما تلاش برای نشان دادن آلودگی یا ایجاد saprobic توسط بازیدیوسپور ها در طبیعت معمولا موفقیت آمیز نبوده است .

البته شواهد فراوانی گرچه غیر مستقیم از مطالعات ساختار جمعیتی و بروز بیماری در کشتزارهایی که قبلا جنگل بوده اند ، نشان می دهد که ایجاد قارچ ها از بازیدیوسپور ها در این حالت اتفاق می افتد . تنوع در ساختار جمعیتی مبین آن است که تنوع در بسامد این افتاق ممکن است ناشی از آب و هوا خصوصا رژیم رطوبتی باشد .

انتقال محلی و مراکز بیماری :

شیوع محلی توسط رشد قارچ مطمئنا شایعترین منشا آلودگی است . این بیماری با انتقال میسلیوم در جاهایی که ریشه ها به هم می رسند و پیوند می خورند و یا به وسیله رشد ریزومورف ها از طریق خاک به درخت مجاور ، اتفاق می افتد .

منشا اینوکلوم می تواند یک سیستم ریشه درختی باشد که به تازگی مسموم شده یا سالها از مرگ ان می گذرد . اگر بیماری به این ترتیب پیشرفت کند تعداد زیادی درختان مرده به وجود می آید که اغلب به آنها مرکز ریشه بیمار گفته می شود . شکل ( 10-12) معمولا درختانی که مدتی از مرگشان می گذرد در مرکز این دایره و درختان در حال مرگ و آنهایی که علائم بیماری را دارا هستند در لبه ها هستند . ایزوله هایی از درختان در مرکز ریشه بیمار معمولا به همان genet یا کلون قارچ تعلق دارند . گرچه آلودگی ممکن نیست به صورت مقطعی و موضعی به این روش سامان داده شده باشد ،وقتی بیماری ایجاد می شود مهم است مرکز بیماری را شناسایی کنیم تا بتوانیم درک کاملی از همه گیری ( اپیدومولوژی) محلی بیماری به دست بیاوریم .

 

راز بقا اینکلوم :

میسلیوم در ریشه های کلنی شده و ریزومورف هایی که آنها تولید می کنند، متعارفترین اینکلوم ها هستند . در کل inocula   چوبی قطعات بزرگتر بیشتر آلودگی تولید می کنند تا قطعات کوچکتر . آرمیلاریا برای 50 سال یا بیشترمی تواند  در stumps (از پا درآمده ،)  بسته به آب و هوا و اندازه stumps و سایر عوامل؛ زنده بمانند .

استرس

در بعضی از موارد بیماری آرمیلاریا armilaria موجب خسارت فراوانی به درختانی می شودکه توسط یک یا چند عامل زنده یا غیر زنده تحت استرس قرار گرفته اند . آنها شامل : خشکی ، از بین رفتن برگ ، سایر بیماری ها و حشرات ؛ فشردگی خاک وسایر مشکلات خاک و عوامل بسیار زیاد دیگر .

نقش استرس در بیماری گاهی اوقات آنقدر کلی است که بیماری معمولا به عنوان مسئله جانبی سایر مشکلات توصیف می شود . در حقیقت بیماری گاهی اوقات علت اصلی است که به میزبان سالم حمله می کند و در موارد دیگر علت فرعی است و به میزبان های تحت استرس حمله می کند . مثالی از عامل فرعی بودن بیماری مربوط به استرس در جنگل های بلوط شرق آمریکا است . Armilaria gallica معمولا یک پاتوژن درچنین جنگل هایی است اما تمایل دارد تا پوسیدگی کنده (butt rot  ) ایجاد کند . ( تخریب آهسته چوب داخلی قدیمی تر ریشه های اصلی و پایه ساقه) و به ندرت درختان را از بین می برد .همچنین یک ساپروفیت کارآمد است که سیستم های ریشه درختان و stump های در حال مرگ را کلنی می کند . گرچه وقتی درختان در طی چندین سال توسط gypsy moth ( Lymantria dispar )  ( یک حشره غیر بومی ) دچار بی برگی می شود، درختان حساس تر می شوند و . Armilaria gallica بیشتر به بافت های حیاتی ریشه و پایه ساقه حمله می کند و درختان را می کشد و گرچه بیماری در اینجا مربوط به استرس است و عامل فرعی به حساب می آید اما مسئله مرگ و زندگی این درختان به حساب می آید .

انهایی که بیماری آرمیلاریا به آنها حمله نکرده است معمولا می توانند از بی برگی جان بدر برند و دوباره رشد طبیعی  خود را در عیبت بی برگی بازیابند . برعکس A, mellea یک بیماری کشنده اولیه در بسیاری از جنگل های مخروطیان و کشتزار هاو دربسیاری از تاکستان ها است  . در برخی اینکلوم  برای چنین بیماری به سیستم ریشه های جنگل قبلی بر می گردد . اما در برخی موارد درمیان باغات و درختان مو شیوع اتفاق نمی افتد.

مدیریت بیماری :

گرچه بیماری ریشه آرمیلاریا جزء شایعترین بیماریهای درختان است که در جهان بر روی آن مطالعه شده و رویکرد های بالقوه بسیاری برای مدیریت این بیماری وجود دارد اما واقعیت آن است که در بسیاری از موارد ما ابزاری کارآمد و عملی برای کاهش بیماری نداریم . علاوه بر این ما درک نمی کنیم و نمی توانیم با اطمینان تاثیر برخی فعالیت های مدیریتی را مانندنازک کزدن جنگل کاری بر توسعه بیماری پیش بینی کنیم . گرچه در برخی مناطق و  برخی سیستم های میزبان ، برخی از رویکرد ها ی زیر می تواند در کاهش وقوع بیماری کارآرایی داشده باشد ؛ در مواردی که بیماری فرعی است و به دنبال عوامل استرس رخ می دهد ، میدیریت بهتر است به سمت از بین بردن  استرس جهت گیری شود تا کنترل مستفیم بیماری آرمیلاریا .

انتخاب گونه های درخت :

گرچه گونه های بسیاری از درختان میزبان بیماری آرمیلاریا هستند اما تفاوت هایی در میان حساسیت بین گونه های محلی وجود دارد . در برخی مناطق شدت بیماری با تغییر گونه هماهنگی دارد .

 

 

از بین بردن اینوکلوم

آقای رابرت هارتیگ در سال 1874 برای اولین بار توصیه کرد که سیستم های ریشه آلوده از خاک برداشته شود تا راهی برای کاهش آلودگی های بعدی باشد . از بین بردن stump در سالیان طولانی معمول ترین راه برای کنترل بیماری در باغات میوه با ارزش بوده است . به تازگی فهمیده اند که این کار در جنگل ها نیز موثر است . گرچه اینکار در بعضی جنگل ها انجام شده است اما عملکرد آن به مکان های با ارزش ، شیب ملایم ، نوع خاک و سیستم های silvicultural   (وابسته بپرورش جنگل .)

خاص بستگی دارد . کارآمدترین حالت وقتی است که برای از بین بردن ریشه های متوسط که با stump بیرون کشیده شده اند ، با root raking  ریشه همراه شود .

 

اجتناب :

وقتی که امکان انتخاب مکان برای سرمایه گذاری پرورش جنگل silvicultural  و یا کاشت درختان جنگلی horticultural وجود دارد . حضور گونه ها و فراوانی آرمیلاریا باید تعیین کننده مکان کاشت باشد . برای به حداقل رساندن میزان بیماری در آینده باید بر اساس دانش محلی از رفتار گونه های آرمیلاریا  سایت را انتخاب کرد . علاوه بر فراوانی و گونه های آرمیلاریا فاکتور های دیگری هم مانند نوع خاک را باید در محل شناسایی کرد و آن را با امکان بیماری آرمیلاریا مرتبط ساخت . مثال پرهیز از ایجاد campgrounds های جدید در جنگل ها است . وقتی که بیماری ریشه آرمیلاریا یک نگرانی بالقوه است مکان های کاندید شده باید نسبت یه ترکیب گونه های درخت و حضورو فراوانی گونه های آرمیلاریا مقایسه شوند.

لحاظ کردن اسن اطلاعات موجب انتخاب سایتی می شود که پوشش جنگل مطلوبی در  campgrounds خواهد داشت . و از به وجود آمدن درختان بیمار که برای campers خطرناک هستند جلوگیری می شود .

تنک کردن :

تنک کردن به صورت بالقوه یک شمشیر دو لبه است که بر بیماری ریشه آرمیلاریا اثر می گذارد . جایی که تراکم درخت باعث استرس می شود و استرس بیماری را افزایش می دهد . تنک کردن بیماری را کاهش می دهد به همین ترتیب از تنک کردن می توان برای تنظیم ترکیب گونه ها به نفع گونه های مقاومتر استفاده کرد . گرچه تنک کردن از طرف دیکر می تواند ، با فراهم کردن منابع stump برای قارچ ها و افزایش اینوکلوم بالقوه،  بیماری را تحریک کند. ما به درستی نمی دانیم چه چیزی کدام یک از این اثرات را تعیین می کند بنابراین پیش بینی اثر تنک کردن مشکل است .

کنترل بیولوژیک : امید زیادی به استفاده از کنترل بیولوژیک برای بیماری ریشه آرمیلاریا وجود دارد . بیشتر چهارچوب ها stump ها را نشانه رفته اند . با استفاده از قارچ آنتوگونیست برای کلنی کردن پیش گیرانه و یا با حذف گونه های آرمیلاریا در درخت .

گرچه تحقیقات بیشتر که بیشتر آنها برای میزبان های محلی طراحی شده باشد ، شرایط و جوامع قارچی قبل از شروع عملیات لازم است .

موانع خاک :  در بعضی موقعیتها خصوصا در باغات میوه ایجاد یک مانع در خاک برای ریشه و رشد ریزومورف می تواند یک راه عملی برای محدود کردن گسترش پاتوژی باشد . معمولا به این عمل ( خندق کندن )trenching  می گویند . این کار با کندن گودالی به عمق یک متر و گذاردن یک لایه لاستیک و پر کردن مجدد انجام می شود .البته برای اینکه کار امد تر باشد باید پاتوژن را از اطراف هم محدود کرد.

معالجه شیمیایی :  قارچ کش هایی نظیر کلروپیکرین chloropicrin بی سولفیدکرین carbon disulphide ، و متیل بوماید گاهی بعد از برداشتن stump و قبل از کاشت استفاده می شوند

قارچ کش ها همجنین به صورت موفقیت آمیزی برای از بین بردن قارچ ها از stump استفاده شده اند  امادر عمل استفاده نمی شوند . 

معالجه  treatment خاک اطراف درختان موجود برای جلوگیری از آلوده کردن یا معالجه آلودگی های موجود معمولا موفقیت آمیز نبوده است یا اثر آن دائمی نبوده است

مگس جالیز


گیاهان جالیزی در ایران از اهمیت زیادی برخوردار می باشند و سطح زیر کشت بالایی از محصول های کشاورزی را به خود اختصاص داده اند. به طوری که تنها در استان خوزستان حدود یک صدهزار هکتار از اراضی کشاورزی زیر کشت این محصول ها می باشد.

قسمتی از محصولات جالیزی تولید شده نظیر خریزه، طالبی، هندوانه و خیار در داخل کشور به مصرف داخلی می رسد و بخش قابل ملاحظه ای از این تولیدات به سایر کشورها از جمله کشورهای حاشیه
خلیج فارس صادی می شود که در شکوفایی اقتصاد کشورمان نقش مهمی ایفا می کند.

مگس جالیز از آفت های مهم محصولات جالیزی بوده و کرم های آفت مزبور با تغذیه از میوه ها موجب فسادو غیرقابل استفاده شدن میوه می شود. ضمناً از نظر اقتصادی نیز ضرر فراوانی به زارعان وارد می کند.

زارعان اغلب به دلیل ناآگاهی از زندگی آفت، مزارع خود را در نوبت های متمادی با سموم مختلف و در مواردی سموم غیرمجاز و خطرناک سمپاشی می کنند. این سمپاشی ها نه تنها در مهارکردن آفت چندان موثر نیستند بلکه با توجه به رعایت نکردن سمی بودن محصولات خود، میوه ها را زودتر از موعد برداشت کرده و به بازر مصرف ارایه می دهند. مصرف چنین محصول هایی برای سلامت جامعه خطرآفرین خواهد بود.

در این مقاله ضمن معرفی و شناسایی آفت مزبور به راه های مبارزه با آفت مگس جالیز نیز اشاره خواهد شد و در صورت امکان از کلیه اقداماتی که می توان اجرا نمود تا جمعیت آفت را به پایین سطح برساند، صحبت خواهد شد.

 مشخصات انتشار آفت

گونه ها مختلفی از مگس های جالیز در کشورهای مختلف جهان، شناسایی و گزارش شده است که از میان آنها یک گونه با نام عملی Dacus Ciliatus  در طی بررسی های به عمل آمده در سال های اخیر دراستان های تهران،سمنان، خراسان، فارس، خوزستان، بوشهر و هرمزگان شناسایی شده و احتمال می رود در سایر استان های کشور که مورد کشت گیاهان جالیزی قرار می گیرند، نیز همین گونه انتشار داشته باشد. این گونه د رکشورهای هند، پاکستان و عربستان نیز گزارش شده است.

 گیاهان میزبان آفت

در بررسی های به عمل آمده در استان های فارس، هرمزگان، خوزستان، بوشهر، خراسان، سمنان و نیز در منطقه عمومی دشت و ورامین میزبان های زراعی عمده مگس جالیز به شرح زیر تعیین شده اند:

خربزه ـ طالبی ـ خیاز سبز ـ خیاز چنبر ـ گرمک ـ کدو مسمایی ـ هنداونه. ضمناً این آفت در برخی از مناطق کشور بر روی میوه علف هرز معروف به هندوانه ابوجهل نیز دیده شده است.

این آفت خربزه و طالبی را به خیاز ترجیح می دهد. یعنی در کشت همزمان و توام خربزه با خیاز یا طالبی با خیار، این آفت ترجیحاً به خربزه و طالبی حمله می کند و در پایان فصل برداشت این محصول ها، به میوه خیار خسارت می زند.

در مزارع خیار پاییزه که در مجاورت کدو مسمایی کشت شده اند این آفت به طور یکسان به هر دو محصول خسارت می زند . در بررسی های به عمل آمده، هندوانه در بین محصولات جالیزی نسبت به این آفت نسبتاً مقاوم تر است و کمترین میزان الودگی را به مگس جالیز نشان می دهد.

 مشخصات ظارهی و مراحل رشدی آفت

مگس جالیز همانند سایر مگس ها از راسته دو بالان بوده و همانند سایر دوبالان چهار مرحله رشدی تخم، کرم، شفیره و حشره بالغ می باشد.

 الف ـ مرحله تخم

تخم های این آفت سفید رنگ بوده و به شکل دانه برنج است. طول آنها از 1 تا 1/1 میلی متر می باشد. (شکل 1).

ب ـ مرحله کرم

کرم های مگس جالیز بالافاصله پس از خروج از تخم، یک میلی متر طول دارند و بی رنگ و شفاف هستند. این کرم ها همانند کرم سایر مگس ها پا ندارند. سر کرم ها باریک بوده و به تدریج به طرف انتهای بدن عریض می شود. کرم ها در آخرین مرحله رشدی خود حداکثر به 11 میلی متر می رسد.

ج ـ مرحله شفیرگی:

کرم ها پس از آخرین مرحله رشدی خود از میوه ها بیرون آمده و بسته به نوع خاک در عمق 3 تا 10 سانتی متری خاک تبدیل به شفیره می شوند. شفیره های آفت به طول 5 تا 6 میلی متر و عرض 3 تا 5/3 میلی متر می باشد. شفیره ها بیضی شکل بوده و بندهایی در روی آن دیده می شود. رنگ شفیره ها زرد کهربایی است که ممکن است در زمان نزدیک به خروج حشره ها زردکهربایی است که ممکن است در زمان نزدیک به خروج حشره های کامل از آنها تغییر رنگ داده و به رنگ قهوه ای روشن تبدیل شوند.   

 د ـ مرحله حشره کامل

این آفت همانند بسیاری از حشره های دیگر دارای نر و ماده می باشد. حشره های کامل و بالغ نر و ماده دارای سری به رنگ زرد و چشم هایی قهوه ای رنگ می باشند. پشت قفسه سینه آنها قهوه ای رنگ بوده و در مجموع، رنگ عمومی بدن آنها قهوه ای به نظر می رسد. شکم این آفت ها مدور و بیضوی است و نوارهای افقی که به طور یک در میان زرد و قهوه ای است روی شکم آنها دیده می شود. بال های
حشره های مزبور شفاف و بدون لکه است و تنها در حاشیه انتهایی، کمی تیره تر به نظر می رسد.

در حشره های بالغ مگس های ماده،‌در انتهای شکم یک تخم ریز لوله ای شکل دیده می شود که
مگس های نر قاقد آن هستند. مگس های ماده بزرگتر از مگس های نر هستند. طول مگس های ماده از
 5/6 تا 5/8 طول مگس های نر از 5/5 تا 7 میلی متر متغیر است (شکل 4)

 روش زندگی آفت

این آفت در مناطقی که دارای زمستان های سرد می باشد از اواخر مهر ماه به صورت شفیره در خاک به سر برده و بدین ترتیب ماه های باقیمانده پاییز و سرتاسر زمستان را در داخل خاک به صورت شفیره غیرفعال و به سر می برد. و بدین ترتیب در مناطقی نظیر دشت ورامین، سمنان و استان خراسان سرتاسر زمستان در خاک باقی می مانند. در بهار حشره های کامل از خاک خارج شده و بین حشره های نر و ماده جفت گیری صورت می گیرد در این زمان میوه های انواع محصول های جالیزی نظیر خربزه و طالبی به قطر یک فندق یا درحدود 8 میلی متر می باشند. حشره های ماده برای تخم ریزی، میوه هایی را که قطرشان در حدود 8 میلی متر باشد، ترجیح می دهند. زیرا میوه های کوچکتر معمولاً‌ غذای کافی را برای تغذیه کرم ها و طی کردن مراحل رشدی آن در اختیار ندارند. تخم گذاری آفت به صورت دسته جمعی در زیر پوست میوه های جوان و حداکثر تا عمق 5 میلی متری صورت می گیرد. طول دورة تخم 3 تا 4 روز می باشد.

 

حشره های ماده معمولاً یک بار روی هر میوه تخم گذاری می کنند و برای این کار وسط میوه را انتخاب می کنند. هر مگس حداقل 3 و حداکثر 51 تخم و به طور متوسط بین 15 تا 18 تخم در داخل هر سوراخ رها سازی می کند.کرمهای آفت بعد از تغذیه از گوشت میوه پس از 4 تا 6 روز به حدکثر رشد خود می رسند واز میوه خارج شده و در داخل تبدیل به شفیره می شوند. عمق شفیرگی بستگی به نوع خاک دارد. در خاک های با بافت شنی عمق شفیره شدن بیشتر است و حداکثر در عمق 10 سانتی متری خاک تبدیل به شفیره می شوند

طول دوره شفیرگی در حرارت 30 درجه سانتی گرارد 8 تا 10 روز می باشد. پس از آن حشره های کامل از خاک خارج شده، در هوا به پرواز درآمده و جفت گیری می کنند. حشره های کامل ماده دو روز پس از جفت گیری اقدام به تخم ریزی در زیر سطح پوست میوه می کنند.

 در شرایط طبیعی در استان هرمزگان طول دورة یک نسل آفت بین 8 تا 22 روز طول می کشد. در مناطقی که درجه حرارت روزانه پایین تر باشد، طول دورة یک نسل طولانی تر خواهد بود. این آفت در شرایط آب و هوایی ورامین و گرمسار 3 تا 4 نسل در سال تولید می کند. در ناحیه حاجی آباد در هرمزگان تا 9 نسل و در نواحی گرمسیرتر این استان تا 12 نسل در سال تولید می کند. نظر به این که آفت مزبور فاقد دوره استراحت اجباری در زمستان می باشد، در صورت مساعد بودن هوا در طول زمستان در سرتاسر سال فعال است.

راه های مبارزه با آفت

1ـ مبارزه فیزیکی

یکی از روش های متداول در مبارزه با این آفت جمع آوری روزانه میوه های آلوده به آفت و انهدام یا دفن کردن آنها در عمق خاک است، بدین ترتیب کرم های آفت که در داخل میوه های آلوده وجود دارند، پس از شفیره شدن در عمق خاک تبدیل به حشره های کامل شده و این حشرات قادر به خروج از خاک نخواهند بود.

2ـ مبارزه زراعی

اجرای شخم و دیسک بلافاصله پس از برداشت محصول، خصوصا در مناطقی که دارای زمستان های سرد می باشند بری از بین بردن حالت زمستان گذرانی آفت بسیار موثر است. این کار از انبوهی جمعیت آفت در بهار سال بعد به میزان قابل ملاحظه ای خواهد کاست.

3ـ شکارمگس با طعمه مسموم

با نصف تشت هایی در مزرعه که حاوی محلول قندی همراه با درصدی حشره کش باشد، می توان
مگس ها را به دام انداخت، برای این منظور، از محلول 10% شکر در آب یاعصارة 1% تفاله چغندرقند همراه با یک حشره کش فسفره نظیر اتیون یا فوزالون به میزان 5/1 در هزار محلول تهیه کرده ودر تشت ها می ریزیم. برای هر 500 متر مربع می توان یک تشت اختصاص داد.

4ـ مبارزه شیمیای

برای این منظور در زمانی که اکثریت و یا بیش از 50% میوه ها به اندازه یک فندق یا هستة خرما شدند، علیه حشره های کامل آفت، اقدام به سمپاشی با یکی از سموم حشره کش فسفره کم دوام مانند دی متوات به میزان 2 لیتر در هکتار از فرمولاسیون مربوطه می کنیم. عملیات سمپاشی راباید هر هفته یک بار اجرا نمود و در مجموع باید 6 ـ 4 نوبت سمپاشی را باید هر هفته یک بار اجرا نمود و در مجموع باید 6 ـ 4 نوبت سمپاشی هفتگی علیه آفت صورت گیرد، که البته در نواحی گرمسیر تعداد دفعات سمپاشی با توجه به تعداد نسل بیشتر آفت، بیش از 4 نوبت خواهد بود. ضمناً زمان برداشت محصول در مزارع سمپاشی شده باید حداقل یک هفته بعد از سمپاشی باشد، بویژه درمورد گیاه خیار که دارای برداشت های روزانه می باشد حداقل فاصله زمانی بین آخرین سمپاشی تا برداشت محصول باید یک هفته باشد، در غیر این صورت چنانچه این فاصله زمانی رعایت نشود احتمال مسمومیت مصرف کنندگان  چنین محصول هایی بسیار زیاد است.

5ـ مبارزه بیولوژیک

یکی از راه های مهم مهار آفت مزبور استفاده از دشمنان طبیعی آنهاست، که عبارتند از حشره های شکارچی یا حشره های انگل و یا موجودات یا عوامل زندة‌بیماری زا که نقش این موجودات زنده مفید تغذیه از آفت و در نتیجه نابودی آن می باشد. در ایالات متحده امریکا بر روی گونه های مختلف
مگس های جالیز چندین گونه زنبور انگل کرم مگس جالیز شناسایی شده و در مبارزه علیه آفت مزبور به کار گرفته می شوند.

متاسفانه علی رغم همه بررسی های به عمل آمده در کشور ما فعالیت این زنبورهای انگل بر روی
کرم های آفت مگس جالیز دیده نشده است. با وجود این در طی این تحقیقات در مرکز تحقیقات کشاورزی بوشهر درصد قابل توجهی از کرم های درون میوه های جالیز مشکوک به بیماری بودند که در بررسی های اولیه نمونه ای از یک باکتری بیماری زا از روی کرم های مزبور جدا شده است که هنوز مورد شناسایی کامل قرار نگرفته است.

 بحث و نتیجه

همان طور که در قسمت های قبلی مقاله عنوان شد، این آفت در نواحی مختلف آب و هوایی کشور از نظر شیوه زندگی، وضعیت یکسانی ندارد و به همین دلیل تعداد نسل آفت در نواحی با شرایط آب و هوایی متفاوت با هم فرق دارد. در نواحی معتدل که دارای زمستان های سرد می باشند حداکثر 3 نسل و در نواحی گرمسیر تا 12 نسل در سال ممکن است ایجاد کنند و به همین دلیل خسارت آفت در نواحی گرمسیر به مراتب بیشتر از خسارت آن در نواحی سردسیر است. به نحوی که در نواحی گرمسیر جنوب کشور در صورت مبارزه نکردن با این آفت کلیه محصول از بین خواهد رفت و یا به عبارتی ارزش بازاری خود را از دست خواهد داد، لذا توصیه ما این است که به نکات اشاره شده در قسمت مبارزه با آفت دقیقاً توجه شود و خصوصا در تعین زمان اولین سمپاشی، قطر میوه ها به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
جمع آوری روزانه میوه هایی که درون آنها کرم آفت وجود دارد و دفن به موقع آنها در عمق خاک، کمک بزرگی در کاهش انبوهی آفت خواهد کرد.

در خاتمه اضافه می شود که در مورد آن دسته از محصولات جالیزی که برداشت های کوتاه مدت و یا روزانه دارند نظیر خیار، فاصله آخرین سمپاشی تا برداشت محصول نباید کمتر از یک هفته باشد در غیر این صورت با ارایه چنین محصولاتی به بازار، سلامت مصرف کنندگان به خطر افتاد و موجب مسمومیت آنها خواهد شد.

شته کلزا


در سال های اخیر کلزا Rapeseed آنقدر اهمیت پیدا کرده است که بی نیاز از تشریح توسط نگارندگان این نشریه باشد. ولی به دلیل رعایت اصول متداول،‌ لازم است اهمیت آن به صورت مختصر شرح داده شود:

کلزا «Golza» یا Rapeseed یا کانولا(نوعی رقم اصلاح شدة کلزا) (3) در بین دانه های روغنی یکساله جایگاه بسیار مهمی را به خود تخصص داده است. در 20 سال اخیر میزان تولید کلزا از تمام دانه های روغنی یکساله وچند ساله، بیشتر بوده است و دلیل آن وجود امکانات بالقوه برای توسعه کشت،
مزیت های نسبی تولید، توان و ایستایی و قدرت گیاه در مقابله با عوارض سوءطبیعی، و تحمل شرایط نامطلوب حرارتی (سرد) است.

کوشش و فعالیت مختصصان برجسته اصلاح نبات در زمینه ایجاد رقم هایی با خصوصیات برجسته بوتانیکی از گونه های مختلف جنس براسیکا (Brassica campestris, B.oleracea., B nigra) منجر به تولید B.napus, B.carinata, B.Juncea شده که بدلیل داشتن اسیدهای چرب با ارزش و پروتیین محتوی اسید امینه های اصلی موردنیاز بدن انسان و حیوانات، کلزا را به صورت یک گیاه مهم روغنی و پروتیینی با 49- 40 درصد روغن، 39 ـ 35درصد پروتیین(بعداز روغن کشی)در آورده است (4).

کاهش ترکیبات نامناسب مانند اسیدروسیک ـ و گلوکوزینولیت های آلیفاتیک و فیتات ها در حد حذف آنها، نگرانی از مصارف ممتاز تغذیه ای آن را از بین برده است. (3)

در حال حاضر کلزا به عنوان مهم ترین گیاه روغنی و پروتیینی یکساله در منطقه معتدله سرد و سرد مرطوب (در شرایطی که گیاهان روغنی دیگر قادر به رشد مطلوب نیستند) همچنین در مناطق نیمه گرم
 می تواند پروتیین و روغن قابل ملاحظه ای در واحد سطح تولید کند.

در سال 1998 تولید جهانی کلزا با استناد به آمار (F.A.O Year Book vol.54)F.A.O  33568000 تن از 24987000 هکتار با میانگین تولید 1343 کیلو در واحد سطح در مقام سوم بعد از سویا
(158327000) قرار گرفت. (2)

تفاوت مقادیر، تولید در رشد سریع و میزان تولید در 20 ساله اخیر است. ممکن است در آینده ای نزدیک تولید کلزا به تولید بسیار وسیع سویا نزدیک شود. شواهد نشانگر افزایش سریع سطح زیرکشت و راندمان محصول درهکتار کلزاست تولید کلزا توانسته است از رقیبان برجسته ای چون آفتابگردان و بادام زمینی پیشی گیرد.

مقدار قابل ملاحظه تولید در واحد سطح در برخی از کشورهای پیشرفته جهان چون فرانسه:‌ به مقدار 3537 کیلو در سال 97، 3269 کیلو در سال 98، و آلمان 3136 کیلو در 97 و 3364 کیلو در 98 در سطوح بالاتر از یک میلیون هکتار نشانگر مزیت توسعه این دانه روغنی است.

مطالعات انجام شده تحقیقاتی در ایران نشان داد که در بین دانه های روغنی موجود، کلزا دارای امکانات ویژگی های توسعه تولید است و می تواند در شرایط مطلوبی در بین محصولات متداول در کشور به مرز اقتصادی قابل قبول، برسد (9).

اهمیت تامین روغن از منابع داخلی که در حال حاضر برای تدارک مصرف سرانه روغن های مصرفی کشور (در حد 15 کیلوگرم سرانه) 95 ـ 93 درصد وابسته به واردات روغن خام می باشد، برهمگان روشن است.

واردات روغن و کنجاله، 42 ـ 35 درصد کل ارز تخصیصی به واردات اقلام هم غذائی ـ گندم ـ برنج ـ شکر و.... را به خود اختصاص می دهد و وزارت کشاورزی ـ وزارت بازرگانی و وزارت صنایع را بر آن داشته است که در این مورد سعی لازم و وافر را مبذول دارند. (1)

براساس بررسی های انجام شده نظر متخصصان امر بر این است که کلزا می تواند در بین دانه های روغنی موردکشت در کشور، سهم قابل ملاحظه ای را به خود اختصاص دهد.

طرح جدید وزارت کشاورزی در تامین 50%  از نیازهای واقعی روغن خوراکی از محل دانه های تولیدی داخلی عمدتاً بر تولید کلزا استوار است. براساس این طرح کشت کلزا از 31000 هکتار در سال پایه (سال 79 ـ 1378) در یک برنامه 5 ساله به 325000 هکتار بالغ می شود .

این برنامه در چهار ناحیه از اقلیم های این مرز و بوم به شرح زیر قابل اجرا ست(17)

1.       اقلیم سواحل خزر (دست مغان ـ گیلان ـ مازندران ـ گلستان) کشت در تناوب غلات پائیزه ـ در فاصله بین دو کشت شالی در اراضی غیرآبگیر با استفاده از رقم های بهاره یا تیپ رشد بهاره و پائیزه رزت طولانی

2.       اقلیم گرم جنوب کشور ـ استان های خوزستان ـ بوشهر ـ سیستان و بلوچستان ـ هرمزگان مناطق گرم استان های کرمانشاه ـ ایلام ـ لرستان ـ خراسان ـ کهکیلویه و بویراحمد فارس ـ کرمان (جیرفت)

3.       اقلیم سرد معتدل ـ شامل استان های تهران ـ (کرج ـ ورامین و هشتگرد) مرکزی (ساوه) یزد ـ کرمان ـ فارس (مرودشت ـ شیراز ) کرمانشاه ـ (کرمانشاه ـ ماهیدشت و اسلام آباد) ـ لرستان (خرم آباد ـ بروجرد) سمنان (گرمسار ـ سمنان) زاهدان (خاش) خراسان (نیشابور ـ مشهد ـ تربیت حیدریه) با رقم های بینابین ـ پائیزه ـ و تیپ رشد زمستانه

4.       اقلیم سرد ـ استان های آذربایجان شرقی ـ غربی ـ زنجان ـ همدان ـ چهارمحال و بختیاری با
رقم های بینابین زمستانه (1)

 

زراعت کلزا یک کشت تکنیکی است و رعایت نکردن مسایل اگروتکنیکی در کنار توصیه های فنی موردنظر از انتخاب رقم های مناسب هر منطقه ـ تهیه بستر بذر مناسب ـ‌تناوب زراعی صحیح ـ کاشت متعادل و متناسب با نیاز هر رقم ـ آبیاری و تامین رطوبت و مواد غذایی موردنیاز ـ و استفاده از ادوات و وسایل برداشت ـ و مبارزه با آفات و امراض و علف های هرز، می تواند موجودیت این دانه روغنی را تهدید نموده و در نهایت به برداشت غیراقتصادی منجر شود (9).

کلزا  با آستانه حرارتی پایین در تناوب گندم نقش حمایتی وسیع دارد ـ آب کمتری نیاز داشته و باعث کاهش علف های هرز می شود. همچنین امکان تولید کاملا مکانیزه آن با هزینه پایین وجود دارد. در کشت شتوی شرایط را برای تولید محصول دوم و در تناوب برنج برای استفاده از صدها هزار هکتار آماده
می کند (1).

با توجه به الویت ها از عمده مشکلات تولید کلزا، آفات عمومی و اختصاصی آن است که دسترسی به محصول موردنظر را به رغم تامین نیازهای مذکور مشکل و غیرعملی می سازد. در ایران مهم ترین آفات کلزا  شته ها هستند در بیشتر موارد به دلایلی که ذکر خواهد شد مشکلات بزرگی را ایجاد می کنند این نشریه، برای استفاده کارشناسان، مروجان و کشاورزان تدوین شده است و مسلماً به دلیل محدودیت مطالعات و بررسی ها و نیز وسعت قلمرو موردکشت دارای ایرادهایی است که از نظر صاحب نظران مخفی نخواهد ماند. امید است این نشریه مطلعی باشد برای بررسی های ناحیه ای دقیق تر متخصصان علاقمند که بتوانند به سهم خود باعث رونق زراعت و توسعه کشت کلزا شوند.

شته مومی یا شته خاکستری کلم                                                          Grey cabbage Aphid
                                                                                                                   
Brevicoryne brassicae L.       

 

به روایت آقایط دکتر بهداد این شته در سال 1317 توسط مرحوم افشار شرح داده شده است و در تمام نقاط ایران مورد گزارش بوده و به زراعت های: کلم، شلغم، خردل، تربچه، خردل وحشی، منداب، و بسیاری علف های هرز خانواده چلیپاییان، در سال های اخیر به کلزا خسارت وارد می سازد. شته های ماده به رنگ سبز روشن تا سبز تیره بوده و سر آفت نسبت به بدن تیره تر است و این تیرگی به صورت نواری تا انتهای شکم ادامه دارد.بدن از ماده مومی آرد مانندی پوشیده شده است. طول بدن حشره بالغ بی بال 3/2 میلی متر، طول شاخک 6/1 میلی متر، طول کورنیکول ها 16/0 و طول دم حدود 2/0 میلی متر است.

شته های بالدار دارای بدنی به رنگ سبز پوشیده از ماده موی آرد  مانند، سر و سینه خاکستری رنگ, کونیکول قهوه ای و دم سبز رنگ است.

برابر گزارش های موجود این آفت در اغلب نواحی بخصوص در مناطق شمالی و مرکزی در زراعت کلزا ایجاد خسارت می نماید. شته با مکیدن شیره از کلیه قمستهای گیاه موجب ضعف عمومی گیاه و پیچیدگی برگ می شود و در نهایت باعث عقب افتادن رشد، عدم تلقیح بعضی از گل ها در اواخر فصل، ریزی دانه و کاهش محصول ودیررسی کل بوته و اختلال در امر برداشت مکانیزه شده و مهم تر از همه فعالیت شته باعث انتقال بیماری های ویروسی می شود که در نوع خود می تواند خطرناک ترین آسیب ها را وارد سازد. برابر تصویر شماره 1 در اواخر تابستان و اوایل پاییز، شته های بالدار روی بوته های کلزا یا گیاهان دیگر این خانواده، و علف های هرز وابسته موجود در حاشیه و خود مزرعه فعالیت می کنند.

هر شته ماده در طول زندگی خود 100 ـ 80 پوره می زاید که هر پوره نیز بعد از چند روز اقدام به
تولید مثل می کند و در نتیجه جمعیت به شدت افزایش می یابد.

اگر در تابستان غذای کافی موجود نباشد حشرات بالدار ظاهر و از مزرعه ای به مزرعه دیگر رفته و عامل انتقال آفت می شوند در شرایط مناسب بین 20 ـ 15 نسل ممکن است ایجاد کند که با توجه به دروه تکاملی طولانی تر در زمستان (30 ـ 19 روز) و کوتاه تر در تابستان (25 ـ 8 روز) کثرت جمعیت قابل ملاحظه می باشد (7). به همین دلیل حتی در زمستان های سرد نیز جمعیت یک کلنی در گیاه کلزا به نحو تعجب آور و باور نکردنی افزایش یافته و تکثیر شده و به سرعت محل های مجاور آلودگی را نیز آلوده می سازد.

نباید تصور کرد در شرایط سرد که کلزا حرکت در جهت رشد ندارد فعالیت شته ها قطع می شود آستانه فعالیت شته ها از آستانه حرکتی کلزا (میانگین تا 5 درجه ) به مراتب پایین تر است از طرفی شته مومی چه به دلیل پوشش رویی خود یا عوامل دیگر، مقاوم به شرایط نامناسب طبیعی بوده و از 14ـ  درجه تا حدودی 35+ درجه را تحمل می کند. این خصوصیات در اکثر مناطق کشور می تواند شرایط مناسب را برای بقای این حشره فراهم کند. حرارت بالای 40 درجه سانتی  گراد باعث مرگ حشره می شود به غیر از موضوع تغذیه، دلیل کاهش جمعیت در تابستان را می توان به این عامل نسبت داد. این شته ها حتی در فصل سرما در استان مرکزی شمالی کشور بطور دایم حالت زنده زایی دارد، در سایر مناطق کشت کلزا نیز می تواند تولید مثل به صورت پارتنوژنز (بکرزائی) باشد.

در یک بررسی تاریخ کاشت های زودتر از موعد توصیه شده یعنی 10 شهریور و 20 شهریور به مراتب از کشت های متعادل مورد توصیه اول مهر آلودگی شدیدتری نشان دادند و کشت 20 مهر ماه در سال 79 مطلقاً آلودگی طبیعی نداشت.

رقم های مختلف در پذیرش شته مومی واکنش متفاوت دارند. برخی رقم ها که دارای پرزهای (Pubis) زیادی هستند، در مقابل شته مقاومت دارند (11). آزمایش روی 5 رقم نشان داد رقم های کبری (طلایه) و لیکورد حساس تر و کلورت و اوکاپی (فرانسوی) مقاوم ترند و فقط در شرایط تلقیح سنگین به نسبت محدود آلوده می شوند.

 شته سبز هلو           

Myzus Mysodes) Persica sulz.                                 Green peach aphid

این آفت به نام شته سبز اسفناج نیزمشهور است در کلیه مناطق ایران وجود دارد. شته سبز هلو روی درختان هلو، مرکبات، گوجه، آلو، سیب، زردآلو و بعضی گیاهان زراعی از جمله سیب زمینی، چغندرقند، گوجه فرنگی، توتون، رازک، گل کلم، کلم پیچ و گون های مختلف غلات و در سال های اخیر روی کلزا نیز فعالیت کرده و خسارت وارد می کند. (7)

 مشخصات

ماده بدن بال و بکرزا، بطول 4/2 ـ 3/2 میلی متر بوده، رنگ بدن سبز روشن تا سبز متمایل به زرد، روی شکم نوارهای رنگین تری به طور مشخص دیده می شود. روی سرحشره در ناحیه پیشانی دو غده شاخک مانند مجموعاً شیار عمیقی را می سازند وجود دارد. آخرین بند شاخک، کورنیکول ها و دم شته کمی
تیره تر از رنگ سایر قسمتهای بدن است. کورنیکول ها به رنگ سبز در وسط کمی متورم و انتهای آن
قهوه ای روشن می باشد دم دارای سه جفت مو در قسمت انتهایی و عقبی قرار دارد و کوتاه تر از کورنیکول ها و به رنگ روشن است (5و7).

 

در ماده های بالدار و بکرزا شکم نستباً براق، سر و قفسه سینه نیز مایل به سیاه یا قهوه ای روشن می باشد. طول تقریباً 3/2 میلی متر، شاخک ها تقریباً برابر طول بدن و به رنگ سیاه، رنگ بدن سبز زیتونی و دارای لکه های تیره روی مفصل های سوم وششم می باشد در اطراف این لکه ها نیز نقاط و خطوط کوچک و پراکنده ای وجود دارد. کونیکول های ماده بالدار کوتاه تر از کورنیکول های ماده بی بال می باشد. رنگ کورنیکول ها مایل به سیاه و یا قهوه ای روشن، طول دم 2.3 طول کونیکول ها به رنگ تیره است طول بدن به اندازه تقریبی فرم های بی بال است.

 

زیست شناسی: شته سبز هلو زمستان را به صورت تخم های سیاه براق بر روی شاخه های درختان میزبان می گذارند. در بهار بسته به مناطق مختلف، تخم ها از اواسط بهمن ماه تا اواخر فروردین ماه تفریخ
می شوند. شته های ماده مؤسس این نسل، به تولیدمثل به روش بکرزایی می پردازند و چندین نسل آن روی درختان میزبان زندگی می کند.

 

حشرات بالدار از اواخر فروردین تا اوایل خردادماه ظاهر شده و با ترک میزبان های اصلی به روی
میزبان های ثانویه مهاجرت می کنند. روی این گیاهان افراد بالدار چندین نسل به روش بکرزائی ایجاد کرده و موجب خسارت در گیاهان زراعی می شوند. این افراد در پاییز بسته به مناطق مختلف از اواسط شهریور ماه تا اوایل آذر ماه مجدداُ به روی میزبان های اصلی باز می گردند و همزمان با این مهاجرت افراد نر و ماده حقیقی ظاهر شده و ماده بعد از جفتگیری، تخم های خود را به طور انفرادی در روی شاخه های باریک به ویژه در قاعده جوانه ها و یا در کنار آنها قرار می دهند. تخم گذاری از اواسط مهر تا اوایل آذر ماه ادامه داشته و هر ماده 5 الی 10 تخم تولید می کند و تا بهار و زمستان گذرانی می کند (7).

مراحل زندگی این آفت در مناطق با زمستان های معتدل به صورت هولوسیکلیک*[1]بوده در این مناطق
ماده ها در طول سال به طریق بکرزایی زاد و ولد می کنند. ولی در بعضی مناطق با زمستان های مساعد تعدادی از افراد موجود به زندگی «آن هولوسیکلیک» و در بعضی دیگر نیز به زندگی هولوسیکلیک ادامه می دهند. به این ترتیب زیست شناسی این شته وضعیت بسیار پیچیده ای را نشان می دهد و با شرایط آب و هوایی، غذا، و روشنایی در ارتباط می باشد. شته سبز هلو در مناطق سردسیر و نیمه سردسیر در اواخر فصل (گل و رسیدن دانه کلزا) ظاهر می شود و به ندرت قبل از آن احتمال خسارت دارد، ولی در مناطق گرمسیر محدودیت فوق از بین می رود. (9)

شته سبز هلو در طبیعت دارای دشمنان متعددی از جمله کفشدوزک ها، لارو مگس های سیرفید، بعضی زنبورهای پارازیت، همچنین 2 نوع کنه و 10 نوع قارچ بیماری زا می باشد. به رغم فزونی دشمنان طبیعی این آفت به علت زاد و ولد سریع این حشهر آنها هرگز قادر به رقابت با شته ها نیستند به علت دوره
نشو و نمای بسیار کوتاه و سرعت جابه جایی شته ها این آفت سریعاً پخش و گسترش می یابد. شته سبز هلو در انتقال بیماری های ویروسی در گیاهان مختلف نقش مهم و خطرناکی دارد.

عوامل محیطی مختلف در کاهش جمعیت شته ها تاثیر قابل ملاحظه ای دارد. به طوری که باران های شدید قسمت اعظم افراد بالدار را تلف کرده و همچنین سبب شسته شدن پوره ها و افراد بی بال از روی گیاه می شود. بنابراین بعد از باران های شدید کاهش قابل ملاحظه در جمعیت شته ها امری طبیعی
می باشد. بعلاوه فرارسیدن سرمای زودرس پاییزه قدرت تکثیر ماده ها را به میزان زیادی تقلیل می دهد.

خسارت شته ها ـ شته ها به ترتیب اولویت، شته خاکستری Brevicoyne. Brassica و شته سبز هلو Myzus.persica و شته شلغم Lipaphis crysimi (که توسط متخصصان از اکثریت نقاط کشت کلزای کشور گزارش شده) به طور منفرد یا مجتمع ـ در حالت های مختلف موجب خسارت اقتصادی هستند. میزان خسارت شته ها بویژه شته مومی در مناطق سردسیر و نیمه سردسیر به دقت بررسی نشده است. در صورت عدم مبارزه دقیق و سریع ـ خسارت بسرعت با توجه به تعدد نسل ها انتشار می یابد. بوته های آلوده از رشد بازمانده و تشکیل گل و غلاف در آن به شدت تقلیل یافته یا مختل می شود،
غلاف ها اکثراً تشکیل نشده (به علت ضعف مفرط گیاه) و یا خمیده و بد شکل شده، دارای دانه های بسیار اندک در حد 5 ـ 3 عدد (در مقابل 35 ـ 26 در شرایط معمولی) بوده و طول غلاف کم می شود. غنچه ها در رسیدن به مرحله شکوفایی دچار تاخیر شده و شاخه بندی ها متوقف و یا بسته به شدت آلودگی و دیگر فاکتورهای محیطی قطع می شود. با توجه به تصویر، هنگامی که شدت تراکم آفت زیاد است، غلاف ها اصلاً تشکیل نمی شود و تمام پایه غلاف ها خالی باقی می ماند. (غلاف ریزی)

در صورت انجام مبارزه و حذف کامل آفت، گیاه شروع به رشد مجدد می کند. بوته های آفت زده در یک جامعه در مقایسه با بوته های سالم بین 45 ـ 20 روز در رسیدن تاخیر دارد و توام با کاهش شدید محصول است.

آلودگی مصنوعی در مرحله به ساقه رفتن و مبارزه قطعی با آفت در مرحله غلاف بندی، باعث کاهش محصول از 2/4 تن به حد 200 کیلوگرم در هکتار (420 گرم در متر مربع به 20 گرم در متر مربع) شد، ‌وزن هزار دانه بسرعت پایین آمد و دانه ها پوک شدند. (2/95% خسارت)

تحقیقات انجام شده در امریکا نشانگر گسترش آلودگی ها در سال های متوالی است. در یک بررسی در سال اول 9/9% آلودگی، سال دوم 4/30% و سال سوم 8/34% بوده است.

بر خلاف آنچه در کاهش جمعیت آفت در اثر بارندگی ها در مورد شته ها عنوان شد ـ استرس آب ـ و فقدان رطوبت کافی در خاک باعث تجزیه بخشی از پروتیین ها به اسیدهای آمینه و در نتیجه افزایش آفت محصول می شود برگ ها بنفش رنگ و حرارت سطح آنها زیاد می شود. رشد و نمو و تولیدمثل شته ها سرعت پیدا می کند. در مزارع تحت استرس، جمعیت شته زیاد و در نهایت، خسارت وارده بیشتر
می شود.

 

 

 با توجه به این که در کشت پاییزه، کلزا به مدت طولانی یعنی بین 9 ـ 7 ماه بسته به شرایط مکانی کاشت، روی زمین باقی می ماند،‌ باید به بیولوژی آفت و شرایط محیطی و مقدار خسارت و نحوه خسارت توجه کامل شود. خسارت د رمراحل اولیه (روزت) بطور مخفی با تغذیه آفت از شیره گیاهی و ایجاد ضعف عمومی و اختلال در فعالیت بیولوژیکی وارد می شود. چون به دلایل شرایط خاص زمستانه مزرعه مورد بازدید قرار نمی گیرد میزان ضایعات وارده حتی از چشم متخصصان هم دور می ماند و با پیشرفت مراحل رشد و گرمی هوا خسارت ظاهر می شود. کلنی های بزرگی در گوشه و کنار مزرعه ایجاد می شود. در این مرحله هر کسی متوجه خسارت می شود در حقیقت متاسفانه در مرحله ای آفت ظاهر می شود که خسارت قطعی وارد شده و مبارزه سود چندانی نخواهد داشت در کلزا خسارت شته بدلیل عقب انداختن رشد و سبز ماندن گیاه و اشکال در برداشت، از خسارت دیگر گیاهان بیشتر است. (9 و 10)

موضوعی که تاکنون به دقت بررسی نشده احتمال انتقال بیماری های ویروسی توسط برخی از حشرات مکنده از جمله شته هاست به نظر می رسد انتقال حداقل بیماری فیلودی در کلزا (که قبلاً در مناطق گرمسیر و اخیراً مازندران مشاهده شده و با یک نوع زنجره منتقل می شود) از این طریق نیر عملی باشد. به هر حال خسارت شته به صورت تقلیل قطعی محصول از طریق کاهش تعداد دانه در کل، کاهش دانه در هر غلاف ، کاهش وزن هزار دانه، ایجاد مشکلات زیاد در امر برداشت، ایجاد قارچ فوماژین و تغییر ظاهر بذر و نیز افزایش رطوبت، فساد دانه بعد از برداشت دارای اهمیت فراوان است.

 

هولوسیکلیک (Holocyclic) وجود یک بار تولیدمثل جنسی در داخل تولیدمثل غیرجنسی در طول سال *

 

مبارزه شیمیایی

الف ـ در مرحله روزت

مبارزه شیمیائی برای جلوگیری از خسارت در مراحل b1-bn (مرحله روزت) باید با بررسی اقتصادی کامل از کاربرد سموم، هزینه ایجاد خسارت در مراحل سمپاشی در مقایسه بادرصد خسارت وارده ارزیابی شود. به صورت بالقوه با سموم زیادی می توان با شته ها مبارزه نمود.

چگونگی مبارزه و نوع سموم موردمصرف و کاربرد دستگاه های مورداستفاده در کاهش جمعیت آفت نقش ارزنده دارد. مقدار آب مصرف شده و فشار سمپاش بسیار موثر است (8). باید کاری انجام داد که مبارزه در مراحل اولیه ظهور آفت به نتیجه منجر شود. متاسفانه برخی از کشاورزان یا مبارزه نمی کنند یا از سموم غیرموثر برمکنده ها استفاده کرده و یا سموم مصرفی را به مقدار کم یا ناقص مورداستفاده قرار
می دهند و یا تعداد دفعات مبارزه را افزایش می دهند. باید در نظر داشت که یک سمپاشی آگاهانه تحت نظر متخصصان بسیار موثر و با موفقیت قرین است.

براساس بررسی های به عمل آمده توسط کارشناسان حفظ نباتات و محققان مؤسسه تحقیقات آفات و بیماری های گیاهی در مناطق مختلف که ذیلاً به یک مورد جدید اشاره می شود نتایج زیر حاصل شده است

                       تیمار                                   میانگین                    گروبندی (دانکن)

1       متاسیستوکس 5/1 ـ 1 لیتر در هکتار            22/93                              A

2               اکاتین 2 لیتر درهکتار                      25/92                              A

3              پریمور 1 کیلو در هکتار                    22/91                             A

4        اکاتین 5/1 لیتر + سیتووت cc25           

                  100 لیتر آب                               76/89                              A

5         دیازینون 2 لیتر در هکتار                        83/66                            AB 

6         متاسیستوکس 1 لیتر در هکتار                  98/40                            BC

7         پی متروزین 1 کیلو در هکتار                  01/38                             BC

8         دی میتوات 2 لیتر در هکتار                    71/37                             BC

9         کونفیدور 5/0 لیتر + سیتووت                 18/36                             BC

10         پی تروزین 8/0  کیلو + سیتووت           72/34                                 C

 این آزمایش با ده ترکیب حشره کش در سه تکرار در منطقه زرنده ساوه روی شته مومی انجام شده است و نشان دهندة این است که چهار فرمول اول می تواند به طور قابل قبول اثر بخش باشد که در مورد توصیه تکرار آن بعد از دو هفته نیز باید توجه شود.

موضوع قابل توجه میزان مصرف یک سم مشخص است که در این آزمایش در ردیف اول و شش کاملاً توجه به ابعاد دقیق سمپاشی و توصیه های کارشناسان را الزامی می سازد.

 در این سمپاشی ها می توان از سموم دیگر نیز استفاده کرد . در برخی از موارد حمله شته مصادف با حضور دیگر آفات کلزا مثل Meligethes. Sp پولن خوار و Ceuthorrhychus. Sp سرخرطومی کلم توام است که استفاده از دسیس یا دلتامترین به مقدار 5/7 گرم ماده خالص، در هکتار یا 300
سانتی متر مکعب از محلول 5/2 درصد در هکتار را توجیه می کند. (ولی دوام سم فقط سه روز است).

استفاده از سموم دیگر چون فوزالن 3 لیتر در هکتار هوستاکوییک 1 در هزار توسط کارشناسان با توجه به منابع در دسترس و دستورالعملهای سازمان حفظ نباتات (به منبع 14 رجوع شود) در مورد شته های مربوط به سایر گیاهان مورد توصیه است.

در سمپاشی ها باید توجه نمود وقتی سمپاشی صورت گیرد که احتمال بارش باران و حتی شبنم صبحگاهی در شستن سموم به حداقل رسیده باشد به نظر می رسد بهترین زمان در صورت عدم وجود باد بین ساعت های 14 ـ 10 باشد.

 مبارزه شیمیایی در مراحل بعد از رزت

در مرحله C,D,E,F,G (ساقه رفتن، غنچه، گل و غلاف) بیشترین خسارت آفت ملاحظه می شود.

کلنی های تشکیل شده عمدتاً در حاشیه مزرعه ها و در اکثریت قریب به اتفاق موارد در حاشیه غربی مزرعه ها به علت وزش ممتد بادهای غربی است.

در این مرحله که ارتفاع بوته ها بسته به واریته های مختلف بین 220 تا 140 سانتی متر می باشد ورود انواع سمپاش وکارگردان سمپاشی کنند به داخل مزرعه مشکل و حتی غیرممکن می باشد و ممکن است خسارت وارده به محصول در اثر استفاده از سمپاش های معمول در کشور از خسارت آفت بیشتر شود.

گر چه استفاده از هواپیمای سمپاش در این مرحله مطمئن ترین راه می باشد د رعین حال به دلایل تداخل فصل مبارزه با زمان سن گندم، کلیه هواپیماها درگیر عملیات سن بوده و امکان استفاده از آن ضعیف است از طرف دیگر چون قطعات کوچک می باشند امکان مانور هواپیما وجود نداشته و انجام سمپاشی مقرون به صرفه نیست این در حالی ات که وزارت جهادکشاورزی به دلیل وابستگی شدید استفاده از هواپیما به خارج و آلودگی شدید محیط زیست در سمپاشی هوایی و اتلاف حدود 40 تا 20% از سیم پاشیده شده در نظر دارد به تدریج سمپاشی زمینی را جانشین سمپاشی هوایی نماید. لذا با توجه به این که آفات یاد شده عموماً فعالیت خود را از حاشیه مزرعه ها شروع می کنند لذا عملی ترین راه مبارزه این است که از سمپاش های با کاربرد 50 ـ 30 متر استفاده و سمپاشی از حاشیه مزرعه انجام شود. نمونه این نوع سمپاش که با محلول تحت فشار و جریان شدید هوا کار می کند سمپاش اونیماک می باشد که تعدادی حدود 40 دستگاه از آن در سازمان های کشاورزی موجود می باشد با این که کارآیی آن بسیار خوب است ولی به دلیل حجم زیاد کامیون حامل سمپاش و کمبود لوازم یدکی و بهای ارزی گران استفاده از آن مشکلات زیادی در بردارد. در حال حاضر سمپاش های توربینی براساس جریان شدید هوا و محلول تحت فشار در کشورهای ایتالیا، فرانسه و دانمارک طراحی و ساخته شده که به راحتی به پشت تراکتور متصل و با شافت P.T.O کار می کند.

سر توربین با داشتن ارتفاع زیاد در جهت های مختلف می چرخد و برای سمپاشی مزرعه های کلزا هم بسیار مناسب می باشد عرض پاشش آن تا 50 متر می رسد. با این که مزرعه های کلزای موجود در ایران کوچک بوده و پاشش از اطراف مزرعه کافی به نظر می رسد در عین حال در مزرعه های خیلی بزرگ
می توان با ایجاد خطوط نکاشت به فاصله 100 متر از این نوع سمپاش به روش رفت و برگشت در روی همان خط استفاده نمود.

با دستگاه های معمولی نیز می توان حاشیه مزرعه را در این مرحله با سمپاش های قوی تا عمق قابل ملاحظه سمپاشی کرد. اگر این سمپاشی با سموم مناسب مثل پریموریادسیس عملی شود ضن ایجاد تلفات قابل ملاحظه به آفت، با مهاجرت حشرات مفید چون کفشدوزک, شیر شته و غیره از نوارهای سمپاشی شده به نوارهای سمپاشی نشده جمعیت آفت را می توان به طور قابل ملاحظه ای کاهش داد.

اکر مزرعه ای دارای دو هکتار وسعت باشد و امکان سمپاشی تا عمق 20 متری وجود داشته باشد
 12000 =(2*200*20) + (2*100*20) متر مربع از حاشیه کناری و پر آفت سطح 20000 مترمربعی سمپاشی می شود که به نظر می رسد به دلیل مذکور، تاثیر عمده ای در کاهش خسارت داشته باشد.

سمپاشی در مراحل ذکر شده وقتی که یک کلنی در هر متر مربع ملاحظه شود در تقلیل خسارت موثر خواهد بود. با مشورت کارشناسان، سموم ذکر شده را می توان به کار برد.

نکته ای که حایز اهمیت است مبارزه قبل از ایجاد کلنی های شته می باشد. به اعتقاد برخی از متخصصان فرانسوی که سابقه طولانی در تولید کلزا دارند در اوایل فصل، مشاهده حداقل تعداد ممکن شته در
مزرعه ها به ویژه در حاشیه ها،  مبارزه با آفت از طریق مصرف زیاد آب و یک ماده مویان با سمی پایدار می تواند از گسترش دامنه خسارت جلوگیری کند. (12).

 

 

 

 

 

 

دشمنان طبیعی شته ها و امکان مبارزه بیولوژیک:

در روند حیات طبیعی کلیه موجودات زنده (از جمله حشرات) مکانیسم کنترل جمعیت به نحوی است که در شرایط عادی، تکثیر غیرعادی و خیلی زیاد غیرممکن می شود. مگر خواسته یا ناخواسته، فاکتورهای تولیدکننده و یا محدودکننده به دلایلی مختل شود.

در مورد آفات ذکر شده در این نشریه نیز وضع چنین است: بسیاری از موجودات مفید برای کنترل حشرات مضر در محیط وجود دارند و در شرایط طبیعی می توانند از شدت خسارتی که در بعضی مواقع تا حد نابودی کلزا پیش می رود جلوگیری کرده و میزان صدمات وارده ازطرف آفت موردنظر را تا مرز هزینه های سم و سمپاشی یا تخریب های حاصله که در اثر سمپاشی به وجود می آید، پایین آورند.

متاسفانه دخالت ناروا و سمپاشی های نامعقول با سمومی که مطلقاً توسط کارشناسان توصیه نمی شود، باعث کاهش جمعیت حشرات مفید در طبیعت شده است و حشرات مضر میدان را برای ایجاد ضایعاتی بس شدید مساعد می یابند.

در شرایط خاص حرارتی هر چند ممکن است مبارزه بیولوژیک در مورد برخی از شته ها در فصلی خاص، وقتی جمعیت شته به دلیل محدودیت تعداد پرداتور یا پارازیت ها حالت انفجاری دارد، ممکن نباشد ولی باید توجه داشت نوع و مقدار سم مصرفی، نحوه و زمان مبارزه خیلی مهم بوده و امکان دارد حتی به جای حذف آفت،‌حشرات مفید را منهدم سازد.

در مبارزه، توجه به شرایط استقرار بوته ها، و انبوهی مزرعه (به ویژه در مرحله گل و غلاف) روش سمپاشی نواری یا حاشیه ای، امکان مهاجرت و فعالیت حشرات مفید حتی زنبورعسل را از ناحیه سمپاشی شده به نواحی سالم فراهم آورده و اثرات تخریبی محدودی علیه حشرات مفید بااستفاده از سموم مجاز دارد و می تواند دامنه مبارزه را که احتمالاً صددرصد نیست به مرز قابل قبول برساند.

 الف ـ کفشدوزک هفت نقطه ای Coccinella septmpunctata.L

کفشدوزک هفت نقطه ای از فراوان ترین و معروف ترین گونه های حشرات شکارچی است که در تمام نقاط مختلف دنیا در مبارزه بیولوژیک کاربرد فراوانی داشته است.

لارو و حشرات بالغ از انواع شته های آزاد، گالزا و حتی شته های ریشه، شپشک های نباتی، پسپل ها، تخم و لارو جوان سایر حشرات تغذیه می کند، هر کفشدوزک در دوره لاروی، هزار و هر حشره کامل تا 9000 شته را طعمه خود قرار می دهد، حشره بالغ نسبتاً بزرگ و به طور 8 ـ 5/5 میلی متر، محدب، با سرسیاه رنگ که از دو طرفین دو چشم پیشرفتگی پیدا نموده است در حاشیه جلویی سرنوار باریک قرمزرنگی مشاهده می شود، شاخک ها دارای قاعده سیاه و بندهای خرمایی رنگ است. سینه سیاه رنگ و دارای حاشیه جلویی صاف که از دو طرف چشم ها را می پوشانند. حاشیه عقبی سینه قوسی است. بالپوش ها به رنگ قرمز نارنجی، کاملاً محدب با حاشیه های صاف و انتهای آن گرد است. سپرچه مثلثی و سیاه رنگ می باشد. روی هر بالپوش سه نقطه سیاه رنگ و یک نقطه سیاه رنگ دیگر نیز به صورت مشترک بین دو بالپوش قرار دارد. سطح زیرین بدن و پاها، سیاه و پوشیده از موهای ظریف و سفید رنگ است.

 تخم ها کشیده، و در ابتدا زرد روشن است که به تدریج نارنجی می شود. طول تخم 73/0 ـ 67/0 میلی متر است. لارو به رنگ زرد مایل به قهوه ای تا خاکستری مایل به سیاه، به طول 13 ـ 11 میلی متر و دارای لکه های نارنجی رنگ در امتداد طول بدن می باشند. نیم حلقه های پشتی بدن در ناحیه جانبی دارای برجستگی هایی است که روی آنها موهای کوتاه دیده می شود . شفیره به طول 7 ـ 6 میلی متر و از انتهای بدن به برگ متصل می شود.

این کفشدوزک به صورت حشره کامل در پناهگاه ها نظیر زیر پوست درختان و شکاف دیواره ها زمستان گذرانی می کند. در بهار  هنگامی که دما به 12 ریسد کفشدوزک ها از پناهگاه ها خارج و شروع به تغذیه می نمایند. سپس حشرات بالغ، جفت گیری کرده و در دمای بین 30 ـ 20 درجه سانتی گراد بعد از 4 روز تخمگذاری می نمایند، تخم ها به صورت دسته ای (100 ـ 50 عدد) در زیر برگ های گیاهان قرار
می گیرد. تعداد تخم بین 300 ـ 70 عدد و حداکثر تا 3000 عدد گزارش شده است، لاروهای جوان از تخم خارج شده و در  قسمت های مختلف گیاه به جستجوی طعمه می پردازد. این حشره دارای 5 سن لاروی بوده که 10 تا 7 روز طول می کشد. شفیره ها در زیر برگ یانقاط دیگر ثابت شده و پس از یک هفته تا ده روز به حشره بالغ تبدیل می شوند . این کفشدوزک دارای 5 تا 3 نسل در سال است.

 ب ـ زنبور پارازیت شته Aphdius matricariae

جمعیت زیادی از شته ها در محیط های طبیعی و کمتر سمپاشی شده به وسیله این زنبور پارازیته می شوند و در آلودگی های محدود می تواند عامل کنترل آفت و جلوگیری از خسارت باشد. افراد بالغ این زنبور
2 ـ 8/1 میلی متر طول داشته رنگ آنها سیاه براق بدنی کشیده و پاهایی به رنگ روشن دارند. تخمگذاری در داخل بدن شته زنده صورت می گیرد و بعد از تفریخ تخم، نوزارد از بافت درونی بدن شته تغذیه می کند. و پس از تخریب اندام های درونی در همان جا شفیره می شود (7)

طول دوره لاروی 9 روز، شفیرگی، 5 روز و حشره کامل 10 ـ 7 روز است. تطابق زندگی زنبور با
شته هایی که در زمستان شدیداً فعال هستند در یک دوره خاصل مشکل به نظر می رسد ولی قبل و بعد از دوره سرما، شته های فراوانی توسط این زنبور در توده های طبیعی یا آلوده شده مصنوعی پارازیته
می شوند.

 پ ـ شیر شته Chrsoperla. Spp

گونه های فراوانی از این حشره در کنترل شته ها و تریپس ها موثر هستند. بسیاری زا این حشرات قابلیت پرورش مصنوعی و رهاسازی را دارا می باشند حشره بالغ و لارو این بالتوری از شته ها تغذیه می کنند. تخم های ساقه دار و منحصر بفرد آن معرف حضور این حشره مفید در مزرعه ها ست.

استقرار با نسبت یک به ده بالتوری به شته باعث کنترل کامل آفت می شود. در مناطق سرد و معتدل سرد به دلیل شدت فعالیت این بالتوری در ابتدای شروع فعالیت شته ها (شهریور و مهرماه) و (فروردین و اردیبهشت ماه) می توان برکارایی آن در کنترل آفت تاکید کرد.

 ج ـ پشه شکاری و گالزا Aphidoletes ophidilimyza

ظاهر این حشره مفید تفاوت قابل ملاحظه ای با پشه های معمولی ندارد رنگ قهوه ای روشن پاهای بلند کشیده ـ رنگ سیاه سر و شاخک های بلند باعث تمایز این پشه می شود. پشه ماده تخم های خود را در کلنی شته ها قرار می دهد و هر لارو پشه پس از تفریخ تخم در هر هفته می تواند 50 ـ 20 شته را شکار کرده و از آن تغذیه کند. لارو که به رنگ نارنجی روشن است بعد زا تغذیه کافی در خاک تبدیل به شفیره شده بعد از 14 روز شفیرگی در شرایط متعارف نسل جدید آغاز می شود.

مبارزه بیولوژیک یا در مراحل بعدی مبارزی تلفیقی به همراه دیگر روش های مناسب مانند استفاده از رقم های مقاوم (پرزدار کلزا) و رعایت تاریخ کاشت ـ می تواند در امر مبارزه با این آفت خطرناک به جای استفاده از روش های غیراصولی دیگر موثر باشد و دامنه تکثیر آفت را در سال های بعد محدود ساخته با افزایش فعالیت زنبورهای عسل و دیگر حشرات مفید تلقیح کننده که با شدت سمپاشی ها در زمان غنچه و گل از مزرعه کلزا دور شده یا صدمه می بینند، به میزان تولید در هکتار کمک کند. با مشاهده حشرات شکارچی، مبارزه شیمیایی را که توصیه می شود برای جلوگیری از خسارت قبل از کلنیزه شدن باید صورت گیرد می توان به تعویق انداخت ـ چون با حرکت حشرات شکارچی در محیط تعداد محدود
شته ها می تواند کنترل شود.